#بیست_و_دو_بهمن
#پیروزے_خون_بر_شمشیر
#دهه_ے_فجر🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
باغ بود و خوشے و سرو و صنوبر باهم
لاله و اطلسے و عاشق و دلبر باهم
تا که خورشید به لبخند دهن وا مے کرد
گرمے صحبت او آینه را ،،ها،، مے کرد
رود در دهکده ے قلب زمان جارے بود
پشت هر پنجره دستے پے دلدارے بود
ناگهان ابر سیاهے به سرم زد سایه
خیمه ے زد اهرمنے شد به دلم همسایه
کوکب بخت مرا چشم زدند و افتاد
بغض شعرم ترکید و غزلے زد فریاد
عمر ما در شب دیجور غمش سر مے شد
گیسوے مثنوے از فاجعه پرپر مے شد
جغد شومے به سر بام دلم زد پنجه
طالع نحس، براے همگے شر مے شد
آتش فتنه در این معرکه بر پا کردند
چشم پروانه و گل ها و خدا تر مے شد
آسمان همه ے شعر پر از دود شد و
شاعرے در وسط بیت کبوتر مے شد
باغبان آمد و آیینه و آب آورد و
گر چه در پیچ و خم زلف تو معبر مے شد
مژده دادند که فریاد رسے مے آید
از ته جاده صداے جرسے مے آید
نور از پنجره تابید سحر پیدا شد
رنگ و روے همه ے غنچه و گلها وا شد
باغبان خطبه ے پیروزے خود را سر داد
در بهشت شهدا لاله ے غم را پر داد
گرگها زوزه کشیدند همه در رفتند
هرچه کفتار صفت بود ز کشور رفتند
شهر در بحبوحه ے حادثه ها مرد شده
چون چهل منزل از این غصه پر از درد شده
بید لرزان شده یڪ سرو تنومند امروز
نیست در مدرسه ے جهل شما نو آموز
باغبان رفت ولے ریشه ے وحدت باقے ست
نقشه ها جمله بر آبست بصیرت باقے ست
به سر مردم ما سایه ے یڪ نور جلے ست
پرچم از دوش خمینے به کف سید علیست
🖊شاعر: حسین جعفرے
https://eitaa.com/Madahankhomein