🐪ورودکاروان به دروازه ساعت
کاروانی وارد از دروازه ی ساعات شد
خونجگر زین غم وجود عمه ی سادات شد
قافله سالار آن زینب سفير کربلاست
در صبوری مرتضی و دختر خير النساست
این سفر با قاتل خون خدا گردیده طی
رأس سالار شهیدان خدا بر روی نی
شامیان بی حیا چنگ و نی و دف می زنند
بر سر راه اسیران جملگی کف می زنند
جای عرض تسلیت نامردمان شهر شام
بر اسیران سنگ کینه می زنند از روی بام
ظلم و کین شامیان بی وفا گشته عیان
جای استقبال از آن ها می زنند زخم زبان
دست های کودکان با ریسمانی بسته است
حامی طفلان دلخون زینب دلخسته است
اهل بيت مصطفی را ظالمانه می زنند
بین مردم کودکان را تازیانه می زنند
زین مصیبت ها همه اهل حرم گریان شدند
از غم داغ حسین بار دگر نالان شدند
شام غم بهر اسیران بدتر از کرب و بلاست
ناله ی طفلان بی بابا همه واويلتاست
دشمن قرآن و دین خون کرده قلب ساجدين
دست و پا و گردنش را بسته با زنجیر کین
این مصيبت کرده قلب شیعه راچون شمع آب
دختر زهرای اطهر عازم بزم شراب
برده اند اهل حرم را شامیان بی وفا
وارد بزم شرابِ آن یزید بی حیا
محفل نامحرمان و مظهر يزدان کجا؟
مجلس بزم شراب و قاری قرآن کجا؟
آن خبيث سنگدل بنشسته بر تخت غرور
روبرویش تشت زر، لبریز از دریای نور
در درون تشت زر رأس حسین بن علی
صوت قرآنش نموده قلب زینب منجلی
با زبان حق دمادم او دم از محبوب زد
بر لب و دندان او آن بی حیا با چوب زد
خونجگر از این مصیبت حضرت سجاد شد
از حسین و پیکر صد پاره ی او ياد شد
خصم را در شام غم با خطبه اش رسوا نمود
بار دیگر با خدا پیمان خود امضاء نمود
من «رضایم» عبد دربار حسین بن علی
گشته ام با یک نگه یار حسین بن علی
#رضا_یعقوبیان
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
http://eitaa.com/Maddahankhomein