هی دست به پهلو میزنم شبیه زهرا همش بلنده ناله هام از درد و زخما نمیدونی چیا گذشت به آل طه دخترت و نظر زدن خیلی شکسته ام جای النگوهام ببین زنجیره دستم یتیمم و بین یه مشت خراب و مستم میخوام واسم تو غیرتی شی موهام و برده چه آتیشی دیگه رقیه ی تو خوشگل نیس نبودی و کتک میزدن به زخم من نمک میزدن نصیب من شده چشای خیس 🥀🥀🥀 گیر افتادم نموند برام راه گریزی خواستن یه عده ببرن منو کنیزی تو این سفر دیگه ازم نمونده چیزی یه پوست و استخوون شدم خیلی مریضم دلم پره دلم میخواد هی اشک بریزم حالا میخوام به قربونت برم عزیزم کو دست و پا و کو بدنت شبیه من بابا زدنت شبیه من نه انگاری بدتر شکسته گونه و پیشونیت فدای این لبای خونیت مثه سر تو نیست دیگه این سر محمدرضا زادسرور https://eitaa.com/Maddahankhomein