بیست و نهم جمادی الثانی شهادت امامزاده سیدمحمد عموجان امام زمان علیهمالسلام هم هست
شعر برگزیده کنگره شعر امامزاده سید محمد علیه السلام
السلام علیک یاسَبُعَ الدُّجَیل
السلام علیک یامحمد بن علی الهادی علیهماالسلام
در دست میگیرم قلم از تو بگویم
شاید کمی از عطر ِمدح تو ببویم
بی آبرویم،بیت هایم آبرویم
بابای من مهدیست، پس هستی عمویم
ممنونم آقا که به ذوقم اذن دادی
این قطره گردد راهی دریای هادی
بیمار عشقم، جز تو درمان از که خواهم
ای آیه ی تطهیر،من کوه گناهم
من کوچکم، داده بزرگی تو راهم
در عرش خود جایم بده،در قعر چاهم
ماه دُجَیْلی تو، منم در راه مانده
از ظلمتم در سینه صدها آه مانده
وقتی تمام منقبتهایت جلیل است
وقتی که بابایت علی، مادر؛ سَلیل است*
شایسته ی شرح مقامت جبرئیل است
نزد شکوهت هر چه گویم من؛ قلیل است
توصیف تو، ولله کار این قلم نیست
نه این قلم، کار هزاران محتشم نیست
از مادرت خواندم، گلی که پاک بوده
زیر قدومش، عرش اعلا خاک بود
از بس که قدرش خارج از ادراک بوده
آوازه اش پیچیده در افلاک بوده
در وصف او معصوم هم اینگونه خوانده:
از هر گزند و آفتی محفوظ مانده
بردی تو از جدّت علی ارث شجاعت
هستی تو چون عباس الگوی برائت
مانند بابایت شدی نور هدایت
نامت گره وا کرده هنگام قضاوت
هر کس قسم خورده به نام تو دروغین
گشته گرفتار عقوبتهای سنگین
تو دُرّ ِ دریای دهم، اِبنُ الْاِمامی
مثل برادر عسکری ، حُسن تمامی
از نوکری ات نیست بالاتر مقامی
شاهست آن کس که کند بر تو غلامی
ای کاش با گوشه نگاه ِبخشش تو
گردد نصیبم منصب ِجاروکش تو
وقتی فلج هم پا شده پیش ضریحت
هر بی زبان گویا شده پیش ضریحت
کور آمده بینا شده پیش ضریحت
پس نسخه ها پیدا شده پیش ضریحت
باب حوائج شد حریم باصفایت
فردوس یعنی گوشه ی صحن و سرایت
نور خدا ساطع شد از سجّاده ی تو
هر دلبر یزدان شده دلداده ی تو
این است کلّ حرف شعر ساده ی تو:
شد منجی عالم برادر زاده ی تو
این است فخر اعظم تو در دو عالم
باید که روز وشب به حبّ تو ببالم
آقا شنیدم که به هنگام عزایت
قلب امام ِعسکری خون شد برایت
بوده گریبان چاک و دردش بی نهایت
اما ندیده او دگر فرق جدایت
در چشم تو تیر سه شعبه که ندیده
با ناله از دست جدا بوسه نچیده
رفته کجا این روضه های ناتمامم
بوی گل نرجس رسیده بر مشامم
در روضه ی عباس،می آید امامم
آقا بیا که من به فکر انتقامم
در علقمه خوانده تو را یک مشک پاره
در انتظار توست اشک شیرخواره
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت سیّد مــــــحمّد فرزندامام هادی(علیه السلام) در قریه ای به نام«صَریا» از توابع مدیــنه منوّره،که توسط حضرت موسیبنجعفر(علیهالسلام)بنا گردیده بود،دیده به جهان گشود.مادرایشان حضرت«سلیل» که با نامهای«سوسن،حُدَیث» ولقب «جدّه» نیزشناخته میشود؛ از عـــــظمت و جـــلالتِ قدر ویژهای برخوردار بود به گونه ای که امــام هادی(علیه السلام)در توصیف او فرمودند:« سلـــــــيل مســـلولة من الــــآفات والعاهات و الأرجاس و الأنجاس.
«ســــــلیل از آفــــــت ها، گـــــزندها،
پلیدی ها و ناپاکی ها محفوظ است.»
کنیه مشهور ایشان «أبوجعفر»میباشد و با القاب بسیاری همچون سَبُع الدُّجَیل، سَبُعالجزیرة ، أســــــدالدجیل،البعّاج [که هرکدام نمایانگریک حـــــکایت تاریــــــخی و یا یک بُعدشخصیتی ایشان می باشد و همگی دلالت بر شـــــجاعت و غضب ایشان نســـــبت به مخـــالفــــین و دشــــــمنان مینماید] از ایشان یاد میگردد.
حضرت سیّد محمّد(علیه السلام)
در سال (حدود252ه.ق) درزمان حیات
پدر بزرگوار خویش در سنّ(24 سالگی)در نزدیکی ســـــامراء چــــــشم از جــــــهان فرو بست و در نواحی منطقه "بلد" به
خاک سپرده شد.
مزار ایشان امروزه زیارتگـــاه شیعیان و
زائرین عتبات عالیات میباشد.در سـوگ ایشان مجلس تعزیهای برپاگشت و امام عسکری(علیهالسلام)در فقدان برادر با گریــبان چاک زده دراین مجلس حاضر شدندکه اینمطلب دلالت بر جــــــلالت قدر حضـــــرت سـیّدمحمّد(علیه السلام) دارد. علاوه بر آن از کلام امام هادی(علیهالسلام) در آن مجلس استفاده میگردد که:درصورت
حیاتحضرت سیّدمحمّد(علیهالسلام)،مردم گمان مینمودند که ایشان لایق منصب امامت و جانشینی آن حضرت میباشد،که این مطلب گواهی دیگری بر فضیلت ایشان است. برخی علّت وفات ایشان را،
شهادت به وسیله معتزّ عباسی میدانند
وفات ایشان در آخرماه جمادیالثانی
میباشد.
ایشان صاحب کرامات متواترات، حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه بوده، که به غایت او را احترام میکنند و از جنابش خوف دارند و هرگز قسم دروغ به او نمیخورند و پیوسته از اطراف و اکناف برای او نذورات میبرند، بلکه غالب دعاوی در سامراء و اطراف آن به قسم اوست و مکرّر دیده ایم که چون بنای سوگند یاد کردن شود، منکر ، مال را به صاحبش باز میگرداند و ازبرخی نیز از قسم دروغ صدمه دیدند.
https://eitaa.com/Maddahankhomein