ربنایسحر وا می‌شود دوباره از این آسمان دری لبخند می‌زند به زمین ماه دیگری با یک سبد شکوفه نورانی دعا سر می زند به شهر، هوای معطری نیلوفری به شوق رسیدن به آسمان پیچیده عاشقانه به پای صنوبری چون موج سر به سجده نهادم به صخره ها در ساحل رضای تو دنبال گوهری با صوت ربنای سحر مست میشویم اعجاز کن به نغمه ی الله اکبری هر شب کنار سفره افطار مهرتو نوشیده ایم از می ناب تو ساغری دارد مدام نام تو تسبیح میشود در دست های خسته و فرتوت مادری این ذره جز به لطف تو بالا نمی رود در شأن نام توست فقط ذره پروری هرگز به درک نام تو انسان نمی رسد از هر چه فکر و وهم و خیال است برتری @Maddahankhomein