ای دست کفایت خدا و مردم در بند رعایت خدا و مردم پر می کشی از شوق ملاقات خدا در اوج رضایت خدا و مردم ((طاهره ابراهیم نژاد آکردی)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 تو را که با صفایی می‌شناسند شهیدان خدایی می‌شناسند تو را در جاده‌ی خدمت به مردم بهشتی و رجایی می‌شناسند ((احمد_علوی)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 مردان خدا که در صف حق بودند پروانه صفت در دل شمع آسودند راهی که هزار سال باید پیمود دیدید چگونه در شبی پیمودند ((علی_داودی_جاوید)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 شهادت؛ واژه‌ای دیگر ندارد از این بهتر کسی در سر ندارد نشان دادید این رزق الهی صف اول، صف آخر ندارد ((حمید_رمی)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 یکشنبه که بر ضریح شب برف نشست در موج بلا ساحت آیینه شکست طوفان زد و قلب ملت ما پژمرد وقتی که رئیسی به رجائی پیوست ((منصوره_محمدی_مزینان)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 محبوب خدا  شدی  رئیسی مهمان   رضا‌  شدی   رئیسی همتای   بهشتی   و   رجایی راضی به قضا شدی رئیسی. ((بیقرار اصفهانی)) ♣️🌸♣️🌸♣️🌸 از خاک جـدا گشته سوی نـور شدی بی شک به امام رضاتومحشورشدی بس تشنهٔ خـدمتِ بـه مردم بودی از لطف خدا شهید جمهور شدی ♣️🌷♣️🌷♣️🌷♣️🌷 تسلیت ، ایران من ! این بار هم باران گرفت پر هیاهو شد زمین در آسمان توفان گرفت بار دیگــــر داغ تازه بر دل مــردم نشست شعله ای جانسوزتر بر دامن ایران گرفت موج گردابی به پا شد بر دل کشتی نشست راه بر دریا دلان و مرد کشتیبان گرفت سوخت ابراهیم این بار از هجوم شعله ها لاله باران شد گلستان و دل بستان گرفت تا کنـــد آباد این خــاک نیــاز آلـــوده را مقصدش افلاک شد در آسمانها جان گرفت بال پروازش شکست و آسمان در خون نشست وَرزقان شرمنده گشت و قلب کوهستان گرفت بار غم ، از بس که سنگین بود روی شانه اش خواب خوش را از نگاه یار محرومان گرفت جمعه هایش هم برایش رنگ تعطیلی نداشت عاقبت این جمعه ها با خستگی پایان گرفت خسته بود و شاهد این خستگی بود آسمان این چنین شد پیکرش را کوه در دامان گرفت مرد میدان بود او هم مثل سردار شهید باز هم دست اجل ، مردی از این میدان گرفت در شب میلاد خورشید خراسان ، بی امان خادمش خط امان از حضرت سلطان گرفت او که عمری بوده پای روضهٔ یابن الشبیب عاقبت رخت شهادت از شَهِ خوبان گرفت 🌹رقیه_سعیدی_کیمیا 🌹 ♣️♣️♣️♣️♣️♣️ سینه زنی 🍃🍃🍃🍃🍃 آسمانی گشته یاران آیت الله رئیسی بر رضا گردیده مهمان آیت الله رئیسی اُمتّی گردیده نالان یا رضا جان یا رضا جان از سر ما کم شد ای وای سايه ی خدمتگزاری شد نصیب ملّت ما از غم او بی قراری در عزای او نماید ملّت ما سوگواری سینه ها شد شمع سوزان یا رضا جان یا رضا جان رهبر فرزانه ی ما داده از کف یار خود را باغبان در سوگ و مانم بنگرد گلزار خود را داده از دست امت ما یاور و غمخوار خود را شد ز غم دلها پریشان یا رضا جان یا رضا جان رفت و مهمان رضا شد آن که خادم بر رضا بود سَیّدی از نسل زهرا خادم اهل ولا بود عاشق مولای هشتم عاشق کرب و بلا بود بر شما گردیده مهمان یا رضا جان یا رضا جان در ره خدمت به مردم جانفشانی کرد و بگذشت نام خود را چون شهیدان جاودانی کرد و بگذشت چهره ی زیبای خود را آسمانی کرد و بگذشت ما ز داغ او پریشان یا رضا جان یا رضا جان محمود تاری «یاسر»