💠 واحد شب چهارم (حضرت عبدالله ابن الحسن سلام الله علیها) 💠          ⭐️ ابوذر رییس میرزایی ⭐️ ➖➖➖ عمه باید. آبروی بابا بشم.شهید کربلا بشم منو رها کن عمه ببین.توو قتله گاه غوغا شده.سر عموم دعواشده.منو رها کن عمه وقت اعجازه منه دیگه وقت پروازه منه شهادت سرآغاز منه آه ببین عموم نفس برید سنان با نیزه رسید براش بمیرم دارم میرم سوی عمو بشم با قاتل روبه رو براش بمیرم عموی غریبم یاحسین ای وای من.دورت عمو حلقه زدن شمشیراشون بالا میرن آروم ندارم غصه نخور.خودم برات سپر میشم برات بی بال و پر میشم آروم ندارم چه جور می موندم توخیمه ها تنها دیدمت تو‌و قتله گا دیدم میزنی تو دست و پا آه هل من معینه رو لبات غریب تویی من آشنات عموی من اینجا به یاد اصغرم سه شعبه و این حنجرم عموی من عموی غریبم یاحسین