زبان حال ابا عبدالله الحسین علیه السلام خطاب به قاسم بن الحسن علیه السلام ماه امشب نشده ماه تر از ماه شما دلبری می کنی و معرکه دلخواه شما گرم ، شمشیر شده در اثر آه شما زرهی جور نشد بر قد کوتاه شما ترسم از رفتن تو قافله بر هم ریزد آسمان از غم این قائله بر هم ریزد گشته شیرین دهنم از اثر شهد لبت شده احلی غم امروز من از حرف شبت چقدر نخل حسد برده به طعم رطبت چه شبیه است به حیدر سخن و تاب و تبت شانه بر مو زنی و سلسله بر هم ریزد از کمان ابروی تو حرمله برهم ریزد بس که لبهای تو داغ است سرم می سوزد خم شدم موقع بوسه کمرم می سوزد بیشتر از همه بر تو جگرم می سوزد همچنان قلب حسن قلب حرم می سوزد نجمه از دیدن این ولوله بر هم ریزد خیمه دشمن از این زلزله برهم ریزد عمه پروانه صفت دور سرت می چرخد چون پدر کوچه فقط در نظرت می چرخد زرهی هست که دور کمرت می چرخد زیر سم ها همه ی دور و برت می چرخد کاش یک نعره زنی تا گله بر هم ریزد بین من با تو صف فاصله بر هم ریزد رو شده با تو همه نیمه پنهان حسن قاف سین میم شده سوره قرآن حسن شاعرت هم شده مهمان سر خوان حسن گوشه چشمی به جوانان بنما جان حسن حرف بسیار ولی حوصله بر هم ریزد شاعرت نیز در این مرحله برهم ریزد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein