دوباره ابر، رفته گریهای یکریز بردارد
یکی این داغ را از شانهی پائیز بردارد
برای ضاحیه، بیروت، صیدا، صور، البترون
یکی از صبر باید کاسهای لبریز بردارد
یکی باید شب این جاده را فانوس بگذارد
که تا از پیش پای مرگ دست آویز بردارد
تمام بوتهها سرخاند در "شبعا" شعیبی کو؟
که تا غم را از این صحرای حاصلخیز بردارد
ملوّث شد جهان از شر ابنای
#یهود اما
دریغا شیخ رفته جامهی پرهیز بردارد
نمیدانم در آخر با چه رنگی مرگ میآید؟
اگر سرخ است ما هستیم، ما را نیز بردارد
نباید بیتفاوت بود در غوغای نامردی
خدا این ننگ ها را از سر ما نیز بردارد
عباس شاه زیدی
🆔
@taalighat