📒 عمل بى در آغاز اين سخن حكمت آميز و كوتاه مى خوانيم: ☀️«امام(عليه السلام) صداى يكى از خوارج را شنيد كه مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى كند. فرمود: خواب توأم با يقين و ايمان، بهتر از نمازى است كه همراه با شك باشد»; (وَسَمِعَ(عليه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَيَقْرَأُ، فَقَالَ(عليه السلام): نَوْمٌ عَلَى يَقِين خَيْرٌ مِنْ صَلاَة فِي شَكٍّ). «حَرُوريّه» نام خوارج يا گروهى از خوارج است كه براى نخستين بار در قريه اى به نام «حَرُوراء» در نزديك كوفه اجتماع كردند و اعلان مخالفت با امير مؤمنان على(عليه السلام) نمودند در تواريخ عدد آن گروه را دو هزار نفر نوشته اند. بسيارى از آنها اهل عبادت مخصوصاً تهجد (عبادت شبانه) و تلاوت قرآن بودند; ولى كاملاً قشرى مى انديشيدند و مسيرى را كه در عقيده اسلامى خود انتخاب كرده بودند آميخته با شك بود. به همين دليل امام مى فرمايد خواب همراه با يقين بهتر از نماز همراه با شك است. دليل آن هم روشن است. آنچه انسان را به خدا نزديك مى سازد و صراط مستقيم را پيش پاى انسان مى نهد، ايمان و يقين است كه اگر محكم باشد هيچ گونه انحرافى براى انسان پيش نمى آيد; ولى آنها كه ايمان ضعيفى آميخته با شك دارند به آسانى از راه راست منحرف مى شوند. از اين رو عبادت آنها بسيار سطحى و كم ارزش است. اين سخن شبيه چيزى است كه در حكمت 145 درباره روزه داران و شب زنده داران آمده است: «كَمْ مِنْ صَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ وَكَمْ مِنْ قَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الاَْكْيَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ; چه بسا روزه داران كه از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند و چه بسا شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان». مرحوم ديلمى در ارشاد القلوب حديثى نقل مى كند كه شاهد حكمتى است كه به شرح آن پرداخته ايم. مى گويد: امير مؤمنان شبى از شب ها از مسجد كوفه خارج شد و به سوى خانه خود مى رفت. پاسى از شب گذشته بود و كميل بن زياد، از اخيار شيعه و محبين امام(عليه السلام) در خدمتش بود. در اثناى راه به خانه اى رسيدند كه صداى تلاوت قرآن از آن شنيده مى شد و اين آيه را با صدايى حزين و گريه آور تلاوت مى كرد: (أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَقائِما…). كميل در دل از آن تمجيد كرد و از حال اين قارى قرآن لذت برد بى آنكه سخنى بگويد. امام(عليه السلام) نگاهى به او كرد، فرمود: اى كميل سر و صداى آن مرد تو را در شگفتى فرو نبرد. اين مرد اهل دوزخ است و در آينده به تو خبر خواهم داد. كميل نخست از مكاشفه امير مؤمنان(عليه السلام) نسبت به باطن او و سپس گواهى اش به دوزخى بودن اين قارى قرآن با اين كه در حالت روحانى خوبى فرو رفته بود حيران ماند. مدتى گذشت تا زمانى كه خوارج بر ضد على(عليه السلام)شوريدند و حضرت ناچار به جنگ با آنان شد. امام(عليه السلام) شمشيرى در دست داشت كه با آن سرهايى از خوارج را بر زمين مى افكند. در اين حال نوك شمشير را بر يكى از آن سرها گذاشت و به كميل كه در كنارش ايستاده بود رو كرد و فرمود: اى كميل «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَقائِما» يعنى اين همان شخص است كه در آن شب اين آيه را مى خواند و تو در اعجاب فرو رفتى. كميل خود را به روى پاهاى امام(عليه السلام)انداخت و از فكر آن شب خود استغفار كرد. خوارج كيانند؟🤔 گرچه در جلد دوم در ذيل خطبه 60 و در جلد پنجم در ذيل خطبه 127 (و مجلدات ديگر) بحث هاى فراوانى درباره خوارج و اعمال و افكار آنها داشته ايم ولى لازم مى دانيم در اينجا بحثى ريشه اى درباره آنها داشته باشيم. خوارج گروهى بودند كه رسماً بعد از جنگ صفين و مسأله حكميت به وجود آمدند آنها از يك سو على(عليه السلام) را تحت فشار قرار دادند كه ابوموسى اشعرى را به عنوان حكم از سوى لشكرش در مقابل عمروعاص بپذيرد تا با مطالعه كتاب خدا و سنت پيغمبر معلوم كنند على(عليه السلام) و معاويه كدام يك در مسير خود برحقند. ولى هنگامى كه عمروعاص ابوموسى اشعرى را فريب داد و جريان حكميت را به نفع معاويه پايان داد آنها به مخالفت با اصل حكميت برخاستند و آيه اى از قرآن را كه مربوط به اين مسائل نبود مطرح كرده و گفتند حكميت مخصوص خداست «لاحُكْمَ إلاّ لله». و انتخاب كسى به عنوان حكميت شرك يا بدعت در دين است و حتى به تكفير طرفداران حكميت برخاستند. ... 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲