ا🔲🔳🔲🔳 ا🔳🔲 ا🔲 ا🔳 ا❁﷽❁ا 🔳 إنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ جَلَّ عَنْ أَوْهَامِ الْمُتَوَهِّمِين‏ 🔹 قسمت اول ◀️ مقدمه 🖊 بیان شد که مناط قبولی جمیع أعمال و عبادیات، متوقف بر نیت قربة الي الله است. نیت مقرِّب که خود مبنای قبولی عبادات است، مبتنی بر معرفت است. اما معرفتی که مفید فایده قرب باشد. یعنی معرفت آن شناختی است که مقرِّب باشد. پس تنها به شناختی، معرفت اطلاق می شود که مقرِّب باشد. 🔏 معرفتِ مقرِّب منحصراً معرفة الإمام است. معرفة الامام كمال تفقه در دين است و معرفة بالنورانية استكمال اين معرفت مقرِّب يعني معرفة الامام است. آنچه مقابل این معرفت مقرِّب که یقینی است، قرار می گیرد، وهم است که مبعّد از مولی است، یعنی مصیب واقع نیست. ◀️ سبْحَانَ مَنْ لَا وَهْمٌ يُصَوِّرُهُ ◾️ نصوص پیوسته مکلفین را إشعار به معرفت حقیقی داده و نهی از "وهم "می کند. به عنوان نمونه در تسابیح النبی و الائمه (علیهم السلام) آمده است: «سُبْحَانَ مَنْ لَا وَهْمٌ يُصَوِّرُهُ»؛ پاک و منزه است خدایی که وهم نمی تواند او را به تصویر بکشاند. 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۹۱، ص ۲۰۶ از اینکه در عبارت مزبور ساحت مقدس ذات ربوبی را از جنس هرگونه وهمی منزه فرمود، به دست می آید که وهم، مصیب إلی الواقع نیست. یعنی وهم مغایر حقیقت است. توضیح اینکه ظن در لغت مقابل علم قرار گرفته و مشتمل بر شک و وهم و .. می شود. خداوند متعال در حضرت قرآن می فرماید: «اِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنْ الْحَقِّ شَیْئاً»؛ از این شریفه چنین استنباط می شود که ظن مادامیکه به یقین متصل نشده، هیچ حجیتی ندارد، زیرا ظن تحکّم است و نمی تواند مُدرِک واقع باشد، تا چه رسد به وهم که معدوم است. 🔳 🔲 🔳🔲 🔲🔳🔲🔳