📌 چشم اميد ماست به دستان یک نفر ◾️ آيينه‌ام، نشسته به روی دلم غبار / گَرد و غبار را بزن از سينه‌ام كنار ◽️ چشم دل مرا بگشا رو به روز حشر / روز حلول تک‌تک آيات انفطار ◾️ روزی كه ماه تيره شد و آسمان گرفت / افتاد روی خاک، دو بازوی اقتدار ◽️ تاريخ جمعِ شمس و قمر را به چشم ديد / كم‌كم نشانه‌های قيامت شد آشكار ◾️ خورشيد با تكثّر ماه از كمر شكست / سِرّیست بين معنی تكثير و انكسار ◽️ آن روز صبر، اشک شد و بی‌قرار شد / اَمّن يُجيب‌ها همه شد غرق اضطرار ◾️ مردی كه از حكومت عشقش فرار نيست / رو به خيام گفت: «عليكنّ بالفرار» ◽️ آن روز خواهری دل از احساس خود بُريد / وقتی رسيد كار برادر به كارزار ◾️ خون‌گريه‌های او همه شُكر است و شُکر و شُكر / با اشک‌هاش، ساخته تسبيحی از انار ◽️ خاکی شدن، خلاصهٔ تقدير چادريست / كز ماجرای كوچه به‌جا مانده يادگار ◾️ از روز حشر رد شدی و مانده‌ايم ما / در برزخ فراق كسی آسمان‌تبار ◽️ خورشيدِ بی‌غروبِ جهان پشت ابرهاست / ما مانده‌ايم و ظلمت شب‌های روزگار ◾️ پايان بده عذاب عظيم و اليم را / نَشكو اِلیك غيبة مولای انتظار 👤 شاعر: بشرى 📜 ؛ ویژهٔ ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c