🔴 توصیه اکید رتبه ۱ کنکور تجربی به مردم 💠 مادرش میگوید : یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت . پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود . پرسیدم : چکار داشت ؟! گفت : هیچی ، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد ! گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای . من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول ؟؟ پس چرا خوشحال نیستی ؟؟!! احمدرضا گفت : اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم ! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!! **** یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی ؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند ! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم !... * . کنکور۶۴ . 🔻دانشجوی نمونهٔ رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران ❤️ شهید احمدرضا احدی آخرین وصیت خود را در چند جمله کوتاه خطاب به همه مردم و مسئولین اینگونه خلاصه کرده است ! : « *بسم الله الرحمن الرحیم* *فقط نگذارید حرف امام (ولی فقیه) روی زمین بماند! همین*» ** 💠 قسمتی از آخرین دست نوشته این شهیدبزرگوار قبل از شهادت : . «چه کسي مي تواند اين معادله را حل کند ؟ . هواپيمايي با يک و نيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين، ماشين لندکروزي را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت مينمايد ، مورد اصابت موشک قرار ميدهد؛ اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنيد کدام تن مي سوزد ؟ کدام سر مي پرد ؟ چگونه بايد اجساد را از درون اين آهن پاره له شده بيرون کشيد ؟ چگونه بايد آنها را غسل داد ؟ چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم ؟ چگونه مى توانيم در شهرمان بمانيم و فقط بخوانيم؟ چگونه مى توانيم درها را به روى خود ببنديم و چون موش در انبار کلماتِ کهنهٔ کتاب لانه بگيريم ؟! کدام مسئله را حل مى کنى ؟ براي کدام امتحان درس مى خوانى ؟! به چه اميد نفس مى کشى؟ کيف و کلاسورت را از چه پر مى کنى ؟ از خيال ؟ از کتاب ؟ از لقب شامخ دکتر يا از آدامسى که هر روز مادرت درکيفت مى گذارد ؟؟ کدام اضطراب جانت را مى خورد ؟ دير رسيدن به اتوبوس ، دير رسيدن سر کلاس ، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چيز بسته اى؟ به ؟ به ؟ به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟؟ ! !....» 🌷برای شادی روح شهدا صلوات