#خاطره_ای_از_همسرشهید🌷🌷🌷🌷🌷
از خبر دادن برای ماموریت تا اعزام، بیست روز طول کشید. در این مدت ایشان خانه بود برای رسیدگی به من و فرندانمان. زمان اعزام فرا رسید. ساعت یازده باید میرفت و من تا روز آخر در تهران مانده بودم و ایشان را راهی کردم. یکی از خصوصیات خوبی که شهید داشت این بود که آخر شبها که بچهها میخوابیدند از من میخواست در مورد کارهایی که برایمان در روز اتفاق افتاده صحبت کنیم و از من میخواست اگر مشکلی دارم به ایشان بگویم تا حل کند.
قبل از رفتن پرسید: «از رفتنم راضی هستی یا نه؟» گفتم: «بله راضی هستم.» از ایشان پرسیدم: «شما چطور؟» گفت: «من هم از شما راضی هستم در این سالها به دلیل ماموریتهای زیادم زحمات خانه و فرزندان به عهده شما بوده است.» و در آخر از من حلالیت طلبید، ایشان آنقدر بزرگوار بود که همیشه به دنبال این بود که من از زندگی با ایشان رضایت داشته باشم.
روزی که میخواست برود برای آرام گرفتن دل خودم و اینکه انگار یک جورایی به من الهام شده بود که دیگر برگشتی در کار نیست و این آخرین دیدار و گفتگو است پس از رفتنش شروع کردم به نوشتن پیامک حلالیت که من را حلال کن که در زندگی همسر خوبی نبودم و شما را اذیت کردم از من راضی باش و ایشان هم گفت: «من از شما راضی هستم و شما باید مرا حلال کنید؛ اگر در زندگی کم و کاستی گذاشتم. مواظب خودتان باشید.» ولی هیچوقت ننوشت به امید دیدار. حتی موقع خداحافظی حضوری هم نگفت انشاءالله برمیگردم. بچهها گفتند: «کی بر میگردید؟» فقط گفت: «رفتنم با خودم است و آمدنم با خدا، یا علی.>>
#یادشان_گرامی🌹
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖
═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══