هدایت شده از سید محمود خراسانی
علیه السلام صلی الله علیه و آله سبز بودم چون صنوبر سوختم  شمع گشتم تا به آخر سوختم طعنه و زخم زبان جانم گرفت زهر كین از پاى تا سر سوختم سوزشم هرگز ندارد تازگى  بارها زین شعله‏ ها پر سوختم طفل بودم از جفاى روزگار  اول از داغ پیمبر سوختم از سقیفه مردم هیزم بدست  آمدند وبار دیگر سوختم چشم من شد سرخ مثل میخ در  با شرار آتش در سوختم مادرم در شعله‏ ها افتاد و من  از صداى آه مادر سوختم خواهرم در زیر دست وپاى بود  بهر حفظ جان خواهر سوختم مادرم در بین آن نامحرمان  من زغیرت همچو حیدر سوختم پهلویش بشكسته بود و مى ‏دوید  بهر آن جانباز رهبر سوختم از فدك تا ماه راسیلى زدند بر زمین افتاد اختر سوختم كرد تا با دستهاى بى رمق چادر خاكى اش بر سر سوختم خواهر مظلومه ‏ام زینب بیا  در برم تشتى بیاور سوختم تو ز قحط آب مى ‏سوزى حسین  من گر از آب اى برادر سوختم 🔵 می توانید دوستان خود را به کانال دعوت نموده و در نشر معارف دین شریک شوید: @seyed_khorasani133