.🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 ٠۱ آره ــ جواب داد؟ ــ نه هنوز. هم زمان صدای پیام گوشیام امد. نیم خیز شدم و آرام گفتم: –فکر کنم خودشه. –زود باز کن ببینم چی نوشته. گوشیام را کنارم گذاشته بودم تا اگر جواب داد متوجه بشوم. نوشته: –سالم. ممنون که پیام دادید، بی صبرانه منتظرم تا اون لحظه برسه. سعیده ذوق زده گفت: –وااای چه مودب. با اشاره با اسرا گفتم: –هیس، بیدار میشه ها... زل زده بودم به صفحه ی گوشی، که سعیده گفت: –بدو سریع بنویس منم همین طور. اخمی بهش کردم واسمش را کشیده صدا زدم. ــ کوفت و سعیده خب یه چیزی بنویس خوشحال بشه دیگه بچه ی مردم، یه ساعت فکر کرده اینقدر مودب جواب داده. نچ نچی کردم. –سعیده من یک ساعت داشتم با دیوار دردو دل می کردم؟ بعدشم اون کال مودبه، نیاز به فکر نداره، دیر جواب دادنش واسه شوکی که بهش دادم بود 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼