مَڪـرُوبْ
حکیمه با عجله به خونه ی امام حسن اومد و پیش امام حسن رفت و پرسید: آیا به راستی امشب آن فرزند متولد م
ولادت 😍🌱 6 نرگس از حرفا و رفتار حکیمه تعجب کرده بود😳چون هرکاری که میخواست انجام بده نمیگذاشت در همین حال اون خبر بزرگ رو به نرگس گفت: خداوند فرزندی به تو عطا کرده که امشب متولد میشود❤️🌸آن مولود پسری عظیم الشان در دنیا و آخرت است و او باعث گشایش کار های مومنین است😍🌱 نرگس که منتظر این خبر نبود از حرف عمه ی امام خجالت کشید و با شرم و حیا و تعجب گفت : ای خانم من ، این سخن چیست که میگویید؟! حکیمه گفت : تو خانم و سرور من و سیده ی زنان این روزگار هستی و از این مقام خود تعجب نکن☺️🌼 اما حکیمه آثار بارداری رو در نرگس نمیدید❓ برای همین از حال نرگس پرسید و اون گفت : ای عمه ، من چیزی احساس نمیکنم... حکیمه به امام حسن عسکری گفت : ای آقای من🦋فدایت شوم💚اثری از بارداری در نرگس نمی‌بینم؟! 🌺امام فرمودن : به راستی که مولود امشب از او خواهد بود🌷 ای عمه جان ، مادر فرزندم همانند مادر موسی است که تا هنگام ولادت علائم بارداری در او آشکار نمیشد ؛ چرا که فرعون شکم زن های باردار را می درید تا به موسی دست یابد و این فرزند مانند موسی است💐✨ ای نرگس، فرزند تو پسر است و اسم او ❤️محمد❤️است و امام پس از من اوست💫 با شنیدن این سخنان ، عظمتی در چهره ی نرگس آشکار شد😍و پرسید : آن فرزند امشب متولد میشود؟🌹 امام حسن پاسخ داد : آری🌿 پرسید : در چه ساعتی از شب ؟🌙 فرمود : همزمان با طلوع فجر متولد خواهد شد🌝🌟