🌷 خاطرات شهدا مأمور الهی یک بار بچه ها در منطقه ی جنوب، پس از چند روز سعی و تلاش خیلی خسته می شوند، ولی حتی یک شهید هم پیدا نمی کنند. سپس با خلوص نیت به حضرت زهرا (س) متوسل می شوند و سینه می زنند. فردای همان شب، دوباره به جست وجو ادامه می دهند، ولی باز هم چیزی نمی یابند. در موقع استراحت، بچه ها متوجه ماری می شوند که در یک نقطه ای، مثل این که آن جا را طواف می کند و بچه ها به طرف این مار حرکت می کنند، مار در آن محل به داخل سوراخی می خزد. وقتی بچه ها سر این سوراخ را باز می کنند، پیکر شهیدی نمایان می شود. نگو که این مار، یک مأمور الهی بوده است، برای کشف این محل. بعد هم نشانه ی یک شهید دیگر پیدا می شود و بعد هم... بدین ترتیب جنازه ی هفت نفر شهید در آن جا پیدا می شود. این موفقیت نتیجه ی توسلات شب گذشته بود. راوی: حاج رحیم صارمی مسئول تفحص لشکر 31 عاشورا 🌻سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات🌻 🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌻 https://eitaa.com/joinchat/3999924353C4d5bf86db8