✔قرآن شرمنده ات هستیم! ✅شخصی وارد مغازه ای شد ، صاحب مغازه قرآن گوش می داد ، از او پرسید کسی مرده است که قرآن را روشن کردی ؟ ▪صاحب مغازه گفت : بله ، قلبمان مرده است ▫ زندانی در زندان قرآن طلب می کند تا از تنهایی درآید... ▪مریض در بیمارستان قرآن طلب می کند ، برایم قرآن بیاورید تا خداوند مریضیم را شفا دهد. ▫غریب از وطن دور افتاده با خود قرآن حمل می کند تا در غربت در امان باشد... ▪ومرده آرزو می کند کاش قرآنی همراهش بود تا درجات خود را با آن بالا می برد !! ▫و ما نه زندانی هستیم ، نه مریض ، نه غریب ، نه مرده تا قرآن را طلب کنیم ...! 🔸قرآن روبروی ماست ، روبروی چشمانمان !! ◾اما منتظر هستیم تا به بلائی گرفتار شویم سپس قرآن را باز کنیم.