❤️
#داستان اخلاقی آموزنده
✨برادران يوسف وقتی میخواستن یوسف رو توی چاه بندازن، يوسف لـبـخـنـدی زد!
برادرانش پرسيدند: چرا میخندی؟ اينجا که جای خنده نيست!
🔹يوسف گفت: روزی در اين فکر بودم که چطور کسی میتونه به من اظهار دشمنی بکنه با وجود اين که برادران نيرومندی چون شما دارم...
اما حالا می بینم که خدا همين برادران رو بر من مسلط کرد تا بدونم غير از خــــدا تکيه گاهی نيست!
🔸و اين چاه نشينی ِ امروز من تاوان ِ تکيه کردن به غیر خداست...
http://eitaa.com/fatemiioon_news