💔استوری همسر شهید ... چهار سال پیش که آزاد شد، ماشینو برداشتم و رفتم توی جاده اشک ریختم و بی‌هدف رفتم و رفتم. امشب که دوباره اون منطقه اسیر دست تکفیری‌ها شده، باز ماشینمو برداشتم و ناخودآگاه اومدم پیشش. بین من و خان‌طومان یک عزیزی هست که جزء جزء بدنشو جا گذاشته اونجا ... @ManjiMahdi313🖤🥀