چند سالی هست خورشید از برگه های دفتر خاطرات مدافعان حرم طلوع می کند و ما در مسیر زندگی این شهدا نهال پنجره می کاریم،
پنجره ای به دنیایی که برای ما ناشناخته است،
معتقدم کتاب یادت باشد پنجره ای عاشقانه بود بر از خود گذشتن و کتاب کاش برگردی پنجره ای مادرانه است برای از کجا آمدن،
کاش برگردی روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست.
کتابی که نشان می دهد چطور باید حمید بود، چطور باید زکریا شد، چطور باید به سربازی ولایت رسید!
خبرهای خوبی در راه است...
پ ن: یک بار پرسیدم چه کسانی دوست دارند اولین خواننده کتاب کاش برگردی باشند بیش از صد نفر اعلام آمادگی کردند، پیش خودم گفتم شاید بهتر باشد اولین خواننده کتاب مادر زکریا باشد، دیروز رفته بودیم برای صحبت های نهایی، مادر شهید گفت کلی پای صفحات کتاب گریه کرده است و سختی کار ما همین است که داریم خاطراتی را می نویسیم که قرار است برای این مادرها و پدرها، خواهرها و برادرها، همسرها و فرزندان بشوند آیینه یادآوری، بشوند داغ مکرر!
برای این خانواده ها خواندن این خاطرات یعنی شهادت مجدد، یعنی راضی می شوند برای این که ما راهمان را از لابلای این خاطرات پیدا کنیم فرزندشان جلوی چشم هایشان توی صفحه به صفحه کتاب قد بکشد، بزرگ بشود و باز دوباره شهید بشود!
.
نمیدونم چرا بعد از شهادت حاج قاسم بی تابی امان نمی ده
موندم حاجی چقدر به ما علاقه پدری داشته که بعد رفتنش این همه حس یتیمی می کنیم
یک روز حاج قاسم برمی گرده، با زکریا، با حمید...
#یادت_باشد
#کاش_برگردی
#کتاب_جدید
#خبری_در_راه_است
@nashreshahidkazemi