- خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت ؛ حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟! - خون حیدر به رگش، در تب و تاب است ولی ‌ بگذارید به سن علی اکبر برسد . . ! - دفن شد تا بدنش نعل نبیند اما ، دست یک نیزه برآن حلق مطهر برسد . .