نکته تفسیری صفحه ۱۲: پیمان حیات­ بخش: خوشبختی و سعادت، آرزوی همه​ ی انسان­ ها در همه​ ی زمان­ ها بوده و هست. بدون شک تمام تلاش ما در زندگی، برای رسیدن به آرامش و خوشبختی​ است. با کمی تأمّل، به این واقعیت می­ رسیم که برای رسیدن به این آرمان بزرگ، داشتن دو رابطه لازم است: رابطه با آفریدگار و رابطه با آفریدگان. ما هنگامی به سعادت می­ رسیم که آفریدگارمان را بشناسیم و بدانیم که چرا ما را آفریده است و از ما چه انتظاری دارد و ما چگونه می­ توانیم او را خشنود کنیم. پس از این ارتباط باید رابطه​ ی خود را با مخلوقات دیگر به­ ویژه هم­نوعان خود اصلاح کنیم؛ باید به آنان نیکی کنیم و از آنان نیکی ببینیم. خدای مهربان به​ وسیله​ ی پیامبرانش به ما آموخته است که چگونه این دو رابطه را برقرار کنیم. یک­ بار دیگر در این آیه دقت ­کنیم. خدای مهربان به وسیله​ ی حضرت موسی علیه السلام و با کتاب تورات از بنی­ اسرائیل پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و در برابر هیچ مخلوق ضعیفی سر فرود نیاورند؛ با پدر و مادر خود که وجودشان را از آن­ها دارند، خوب رفتار کنند و احترام آنان را نگه دارند؛ به خویشاوندان نیکی کنند و به مشکلاتشان رسیدگی نمایند؛ بر سر یتیمان که از داشتن تکیه­ گاهی همچون پدر محروم​اند، دست محبّت بکشند و از بینوایان دلجویی کنند؛ با مردم به­ خوبی صحبت کنند و ادب را نگه دارند؛ در برابر خدایی که آنان را آفریده و به آنان این­ همه نعمت بخشیده، تواضع کنند و نماز بخوانند و از مال و ثروتی که خدا به آنان بخشیده، به نیازمندان ببخشند. آری، به راستی اگر به این دستورها در جامعه­ ای عمل شود، آیا خبری از کینه و دشمنی، و اثری از فقر و تنگ­دستی می­ ماند؟ آیا افسـردگی و بی­ه دفی و اضطراب و پشیمانی در آن جامعه مجالی برای عرض اندام پیدا می​ کند؟ آیا شیطان فرصتی برای کاشتن نهال دروغ و خلاف​­کاری در دل­های مردم پیدا می­ کند؟ در میان دستورهای حیات­ بخش این آیه، یکی از آن­ها در حفظ رابطه​ ی دوستی و محبّت بسیار مؤثّر است. خداوند می­ فرماید: «و قولوا للناس حسنا»؛ یعنی با مردم به­ خوبی سخن بگویید. امام پنجم ما شیعیان در توضیح این آیه فرموده است: «بهتر از آن­طوری که دوست دارید با شما صحبت شود، با مردم صحبت کنید.» [1]اگر ما به همین یک دستور عمل کنیم، بسیاری از مشکلاتمان در زندگی حل می­ شود. اگر ما همیشه پیش از صحبت کردن با دیگران فکر کنیم که دوست داریم چگونه با ما صحبت کنند و آنگاه با دیگران بهتر از آن صحبت کنیم، رابطه­ ای دوستانه و در عین حال محترمانه با مردم خواهیم داشت. فرض کنید پدران و فرزندان، برادران و خواهران، هم­کلاسی­ ها و هم­کاران ما همگی به این توصیه عمل می­ کردند؛ در این حال آیا باز هم بر سر مطالب بیهوده و بی­ ارزش، اختلاف پیش می­ آمد؟ آیا کسی حاضر می­ شد به برادر دینی­ اش ناسزا گوید و به او دشنام دهد؟ آیا دیگر زن و شوهری بر سر شوری یا بی­ نمک بودن غذا به هم پرخاش می­ کردند؟ آیا کسی برای کثیف شدن کفشش به سبب برخورد کف کفش دیگری به آن، به او تندی می­ کرد؟ و آیا ... ؟ در حقیقت، این دستورها، مانند نقشه​ ی گنج است که عمل به آن­ها، ما را به گنج خوشبختی و سعادت می­رساند، و بی­ توجّهی به آن­ها باعث می­ شود که عمری را در جست​ وجوی سعادت سپری کنیم و دست آخر، دست خالی بمانیم. [1] . المیزان فی تفسیر القران ، ج 1 ، ص 220 🆔https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108