نسبت به خدا خوشگمان باش
🔹حضرت سلیمان علیه السلام طوری بود که هر چه میدید یاد خدا میافتاد، ایشان "اَوّاب" بود یعنی بسیار رجوعکننده به خدا.
🔸درمورد میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نقل میکنند که ایشان در روز غدیر مهمانی میگرفت، صبح تا ظهر مردم میآمدند. یک پسر فاضل طلبۀ خیلی زیبایی هم داشت، این پسر وقتی رفت پای سرداب تا میوهها را بشوید، همان جا افتاد و از دنیا رفت. زن میرزا خودش را به میرزا رساند و گفت: «پسرمان مُرد!» گفت: «ساکت! چیزی نگو.» مهمانی برگزار شد. بعد که خودیها مانده بودند، ایشان گفت: «از آقایم ممنونم بعد از این همه سال که من عید غدیر مهمانی میگرفتم، امسال به من عیدی داد.»
🔹
مرگ یکی از عزیزان مسئلهای است که طبعاً باید ناراحتی باشد اما میرزا از این مسئله جز لطف خدا نمیبیند، چون به خدا خوشگمان است، چون میگوید: «مگر میشود خدا در حق ما بدی بخواهد؟» چون عالِم است. عالِمی است که میداند وقتی حضرت خضر آمد بچۀ آن مرد و زن مؤمن را کُشت، استدلالش این بود که اگر این بزرگ میشد، پدر و مادرش را کافر میکرد. شاید چنین چیزی است. میگوید: «خدایا هم برای آن بچه خوب بود، هم برای من و مادرش خوب بود. ممنونتم که چنین نعمتی به ما دادی.» این واقعاً ستودنی است که همچین آدمی به چنین فهم و درکی برسد.
🔸
آیا ما به خدا خوشگمان هستیم؟ مثلاً پایمان بشکند، بگوییم: «خدایا احتمالاً اگر ادامه میدادم میخواستم زیر تریلی بروم، یا اگر میرفتم به یک گناهی میافتادم.» البته این جبرگرایی نیست که فکر کنید کلاً آدم به آنچه که دارد، قانع باشد و دیگر تکانی به خودش ندهد و هیچ تغییری نکند.
🔹
اصلاً امکان ندارد مؤمن افسردگی بگیرد چون در دل سختترین چیزها هم لطف خدا را میبیند. زمانی که پیکر مطهر اباعبدالله علیه السلام روی زمین بود، حضرت زینب سلام الله علیها میفرماید: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا؛ من چیزی جز زیبایی ندیدم.»
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅
جنود عقل و جهل - جلسه دوم
📅 ۳۱ خرداد ۹۶
📍تهران
#مؤمن
#مذهبی
#متن_کوتاه
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔️
@Masaf_Nevis