بسم رب الشهدا و الصدیقین صاحب خانه اش گفته بود:”طیبه که به خانه ما آمد… ما سرمان برهنه بود،بی حجاب بودیم. این قدر پند و نصیحت کردو از قرآن و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود”. ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود: “مرا بکشید ولی چادرم را برندارید” شهیده طیبه واعظی دهنوی/ کفش های جامانده در ساحل/ص۷۸و۹۳