۶
خیلی از آدمهای بزرگ و موفق مسئولیتپذیرند ولی «حسین»، «مسئولیتساز» بود. نمیشد چند دقیقه کنارت بنشیند و بعدش احساس نکنی عجب! چه مسئولیت سنگینی در عالم داری. و اینقدر دردمندانه میگفت که تمام وجودت درد میکشید. تو را متوجه فلسفهی انسانیتت میکرد. مداومت در ارتباط با او دمای انسانیت را بهقدری بالا میآورد که به جوش میآمدی و ناخودآگاه «قیام» میکردی. لحظات آخر وداع با پیکرش در حسینیهی امیرچقماق یزد یکی از خانمهایی که اخیراً در یکی از دورهها پای مباحث استاد فرخنژاد بود خواهش میکرد: «از طرف من از استاد حلالیت بطلبید. چون با وجود بچهی کوچکی که دارم نمیتوانم برخی تکالیفی که ایشان گفتند را انجام بدهم. ما شرمنده ایشان هستیم!»
۷
بعضی از کلمات با «حسین» برایم معنی واقعی پیدا میکند؛ «عمیق»، «جدی»، «پُرکار»، «قانع»، «بیادعا». یعنی اندیشه، رفتار و کردارش تجسمبخش فضائلی بود که یک «مؤمن مجاهد انقلابی» به تعبیر حضرت آقا در وجودش موج میزند.
۸
«حسین» تجلی «فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ» بود. حضرت آقا در تفسیر آیه 256 سوره بقره اشاره میکنند: «فرمود: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لَاانفِصامَ لَها؛ این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همهی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقهی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقهی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید او را باور کرد؛ هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر...» شالودهی همه مباحثی که در فلسفهی علم، فلسفه هنر، ماهیت سینما و رسانه، فلسفه طب، غربشناسی، دشمنشناسی، فلسفه سیاست و... از او میشنیدیم همین ایجاد «هویت ایمانی در مقابل هویت کفر» بود. روی همهی وایتبردها و تختهسیاههای کلاسهایش عالم را با یک خط عمودی تقسیم میکرد به منطقهی نفوذ الله و منطقهی نفوذ طاغوت. این مسئله و ملکهی تمام زندگی شخصیاش هم بود. کارها و رفتارهای شخصی و خانوادگیاش هم در منطقهی الله جا داشت و برای همین هم برای برخی رفتارهایش تعجببرانگیز بود.
۹
انقلابیبودن «حسین» ترازی داشت که شاید خیلی از ماها نسبت به این تراز فاصله داریم. قطبنمای حرکتش متأثر از تمایلات و اجتهاد شخصی نبود. همواره متوجه امامین انقلاب اسلامی بود و برای همین مسئلهی اولش، مسئلهی اول جهان اسلام بود. یعنی آرمان آزادی قدس شریف و محو اسرائیل و صهیونیسم از جهان. این مسئله خیلی نیاز به توصیف و نقل خاطره ندارد. نیاز به تأمل دارد که چگونه یک مؤمن خود را تماماً در جنگ حق و باطل میبیند و در جبههی حق نگاه همه را متوجه به ماهیت، هویت، مأموریت، نقشه و ابزار شیطان و اصحابش میکند. پس تمرکز او در مسئله ضدیت با صهیونیسم جهانی یک برداشت شخصی از اولویت نبود. منبعث از موقف مجاهدت او بود در نزاع جهانی حق و باطل.
۱۰
«حسین» با این نحوه عروجش در شام عرفه و شب عید قربان با تمامی اعضای خانواده عزیزش برای همه رفقا و دوستان نکتهای ناب داشت و آن هم: «ضرورت جهاد و مبارزه خانوادگی». حتماً این تقدیر که حقیقتاً برای همهی ما جانسوز بود، پیامآور معیت خانوادگی او بود در عرصه مبارزه. خداوند همهی آنان را در سفر به جهان آخرت همراه و همسفر کرد تا سیر اصلی حیات و این زندگی بدون وقفه ادامه یابد و این تلخی دنیایی این داغ را برای او و عزیزانش شیرین میکند.
۱۱
امروز در عالم ظاهر «حسین» رفته است و کتابها و آثاری از او به یادگار مانده. اما حقیقت آنست که «حسین» مانده است و به اعتبار همهی لحظات مجاهدتش و همهی انسانهای دلبستهاش همچنان در مسیر مبارزه با طاغوت حضور دارد و این حضور مرهون لطف الهی به همهی آنانیاست که در راه حق جان و مال و عزیزانشان را فدا کردند.
«وَلاتَحسَبَنَّالَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِاللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ؛ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...» (۳)
۱۲
میماند یک دعا:
خدایا برادر عزیزمان «محمدحسین فرجنژاد» را با برادر شهیدمان «محمدحسین محمدخانی» در رجعت موعود بازگردان تا بار دیگر در رکاب ولیاللهالاعظم جانی دوباره تقدیم کنند.
🚩🚩🚩
انشاءالله
سیداحمد عبودتیان
------‐--------------------------------------
(۱) بقره/ آیه ۲۶۹
(۲) امام صادق علیهالسلام، اصول کافی، جلد ۲، ص ۱۲۸
(۳) آل عمران/ آیه ۱۶۹