┄┅═✾🍀🌼🍀✾═┅┄
#قرآن_زندگی
#داستانک
دو داستان قرآنی متناسب با این آیه👇
☘«تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.»(حدید/۲۳)
در داستان یعقوب پیامبر میبینیم که در موقعیت دشوار فقدان پسران خود(یوسف و بنیامین) همچنان امیدوار است و فرزندانش را به جستجو با تمام توان توصیه میکند:
«اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو كنید و از رحمت خدا نومید مباشید زیرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نومید نمیشود.»(یوسف/۸۷)
او با اطلاع از گم شدن یوسف و بعدها بنیامین، همچنان امیدوار و البته آراسته به صبری زیبا است. بعد از آنکه خبر میدهند گرگ یوسف را خورده میگوید:
«اینک صبرى نیكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف میكنید خدا یاریده است.»(یوسف/۱۸)
و سالها بعد، وقتی پسرانش از مصر باز میگردند درحالی که دو تن از آنان غایبند، همچنان امیدوارانه صابر است و میگوید شاید خداوند هر سه آنان را به یکبارگی به سوی من بازآورد:
«پس [صبر من] صبرى نیكوست امید كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورد.»(یوسف/۸۳)
در داستان یعقوب شاهدیم که صبر با اندوه جمع میشود. او از شدت دلتنگی و اندوه چشمانش سپید میشود، اما این اندوه و دلتنگی مغایرتی با «صبر جمیل» که او پیشه خود ساخته ندارد. چرا که نه گرفتار نومیدی میشود(یأس)، نه ناسپاسی در پیش میگیرد(کُفر) و نه ثبات قدم خود را ازدست میدهد(جزع)
داستان دیگر، داستان سلیمان پیامبر است که در موقعیت گشایش و دلخواه است. وزیر او میتواند دریک چشم برهمزدنی تخت سلطنت ملکهی سبا را حاضر کند و سلیمان با مشاهده چنین اتفاق خیرهکنندهای نه گرفتار سرخوشی خودپرستانه میشود(فَرَح)، نه فخر میفروشد و نه آن رخداد را نشانهی امتیاز خود قلمداد میکند. بلکه شاکر و فروتن میگوید که این رخداد، ناشی از فضل پروردگار است و آزمون اوست تا شکرگزاری مرا بسنجد:
«پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید كه آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى میكنم و هر كس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس میگزارد و هر كس ناسپاسى كند بیگمان پروردگارم بینیاز و كریم است.»(نمل/۴۰)
✍️ صدیق قطبی
┄┅═✾🍀🌼🍀✾═┅┄