🔸تأملی بر سیره اخلاقی پیامبر رحمت(ص) در آستانه رحلت آن حضرت (قسمت سوم) ۶. پیامبر رحمت(ص) چنان بود که مردمش بشدت او را دوست می‌داشتند و به او عشق می‌ورزیدند؛ و آن حضرت سخت بیمناک بود که مبادا درباره وی غلو کنند و او را پرستش نمایند یا سخنانی درباره او گویند که فراتر از آن چیزی باشد که هست. روزی به مردم فرمود: «مرا بالاتر از آنچه هستم قرار مدهید و آن سان که نصارا درباره مسیح سخن گفتند، درباره من سخن مگویید که بدرستی خداوند پیش از آنکه مرا رسول[خویش] گیرد، بنده [خود] گرفته است». (مبرد، الکامل فی اللغه و الادب ۱/۲۰۳) ۷. پیامبراکرم(ص) هرگز برای ترویج دین و آیین و پیشبرد اهداف خود از وسیله نادرست و غیر حق بهره نگرفت. گزارش شده است که چون ابراهیم، پسر رسول خدا(ص) از ماریه قبطیه در هجده ماهگی از دنیا رفت، پیامبر(ص) سخت متأثر شد و اشکش روان گشت. پیامبر(ص) با حال تأثر می‌گفت: «ای ابراهیم! دل می‌سوزد و اشک می‌ریزد و ما برای تو اندوهناکیم، ولی هرگز چیزی بر خلاف رضای پروردگار نمی‌گوییم.» (بلاذری، أنساب الاشراف ۱/۴۵۲) تأثر پیامبر(ص) همه را متأثر کرده بود. برای دوستداران پیامبر دیدن چهره اندوهبار و گریان وی سخت بود. در این اوضاع و احوالِ غمبار، خورشید گرفت. همزمانی این دو رویداد سبب شد تا مردم، خورشید گرفتگی را به اندوهی و گریانی پیامبر(ص) مرتبط سازند و نتیجه بگیرند که چون برای پیامبر(ص) این پیشامد ناگوار روی داده، عالم بالا نیز از شدت تأثر، این گونه با اندوهگینی وی هماهنگی نشان داده است. اعتقادها به پیامبر(ص) بیشتر شد و این امر را نشانه‌ای از خداوند در تأیید پیامبر دانستند. چون نظر مردم در این باره به گوش پیامبراکرم(ص) رسید، سخت برآشفت. پس مردم را فراخواند و بر منبر شد تا به روشنی و محکمی اعلام کند که چنین پیوندها و ارتباط‌هایی در نظام قانونمند الهی نیست! و بر خلاف تصور عمومی گفت: «مردم! بی‌گمان خورشید و ماه دو آیه از آیات خدایند که به فرمان او در حرکتند و مطیع اویند و برای مرگ و زندگی کسی نمی‌گیرند؛ پس چون گرفتند، نماز گزارید.» پس پیامبر(ص) از منبر فرود آمد و نماز آیات گزارد و پس از نماز به علی گفت: «برخیز و ساز و برگ تدفین پسرم را آماده کن» (طوسی، تهذیب الاحکام ۳/۱۵۵) ‌‎‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃