داشت‌از‌خاطرا‌ت‌پدرش‌میگفت‌ یادمه‌۵‌سالم‌که‌بود‌بابا‌وقتی‌ازجبهه‌میمود کلی‌‌‌نوازشم‌میکرد‌‌ومیگفت ‌‌ان‌شاءالله‌عروسی‌ِ‌دختر‌قشنگمو‌ببینم‌ بغضش‌گرفت‌زیر‌لب‌گفت‌ فردا‌عروسیمه‌‌‌چقدر‌جات‌خالیه‌بابا‌جان!💔