💔 امام (ره ) گفته بودند با همسران شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می‌خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که اين خانم همسر شهيد است. ايشان همه خواستگارها را رد می‌کرد ،مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پيغام امام را برای آن خانم فرستاد، باز هم قبول نکرد و می‌خواست تا مراسم سال همسر شهيدش صبر کند . دوباره مصطفي پيغام فرستاد که شما "سيد" هستيد . می‌خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. ديگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود . امام که خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت: «آقا ما را نصيحت کنيد » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا می‌خواهم که به شما صبر بدهد.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌