☀️مهر و ماه🌙 🇵🇸🏴
‌ 🎥 شعر بسیار زیبا برای سردار دلها در محضر فرمانده ‌ ‌السلام ای محور هنگامه‌اش ای همه حرفِ وصیت‌نامه
‌ او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش! ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی روح جمهوی اسلامی تویی! نام تو از قبل پر آوازه‌تر داغ تو این روزها شد تازه‌تر آه از دی ماه! از این آه سرد آه از دی ماه! از این ماه درد آه از بغضی که دارد مثنوی آه از سید رضی موسوی! باز پروانه فدای شمع شد بار دیگر جمع یاران جمع شد جان فدا! با عشق جان دادی به ما راهِ رفتن را نشان دادی به ما این حرم گفتی بهشت مردم است دست مردم سرنوشت مردم است فهم ما این است از فردای نور قله باشد استعاره از ظهور سرنوشت حق و باطل روشن است قله‌ی انسان کامل روشن است اوج مقصود رسالت دیدنی است قله ی حق و عدالت دیدنی است قله را دیدیم، آنجا می رویم ما ز بالاییم و بالا می‌رویم ‌ ‌ ‌