امروزِ متفاوت:).
بعضی اوقات انگار نگاها و خاطراتِ اون لحظه بین آینه های کوچیکِ حرم گُم میشه و فقط اون نورای کوچیک و طلایی و قرمز مهمونِ چشمات میشن.
و فقط اون لحظه ای که از ذوق دیدن ،نمیدونی اول از کدوم کلمه شروع کنی.
یا همون لحظه ای که روی اون پله ها وایمیستی و به گنبدِ طلایی نگاه میکنی و میگی:میدونم مواظبِ قلبمی اما بازم منو دعوت میکنی بیام پیشت دیگه؟