او در توضیح این حرف، گفت:
"یکی از بدترین کارهای آنها(مدیران) پوشیدن کفشهایی است که از پوست کودک-بازیگران قربانی ساخته شده است. "
او در این گفتگوی رادیویی که در پاریس انجام گرفت، افزود:
" شما تا حالا محصولات چرمی از پوست انسان ندیدید؟ خیلی غیرمعمول است. جلای خیلی خاصی دارد. من خیلی زود(در سن کم) یاد گرفتم که این ها را تشخیص بدهم. "
مککالی گفت وقتی ۱۱ ساله بود اولین بار با محصولات چرمی از پوست انسان برخورد. او سر فیلمبرداری «تنها در خانه ۲» در نیویورک بود که او را به اتاقی در پشت پلاتوی فیلمبرداری بردند و در آنجا یکی از مدیران قدرتمند استودیویی را ملاقات کرد:
" از آن تیپهای کت و شلواری. می دانید از کدام تیپ حرف می زنم. برای آن که من راحت باشم، یک قوطی کوکا به من داد. بعد دربارهی ذات حقیقی این صنعت حرف زد. در اصل از من خواست که از پدر و مادر جدا شوم. می خواست خودش قیّم من باشد. او می گفت که من را تبدیل به بزرگترین کودک-ستاره تاریخ خواهد کرد. می گفت می توانم همه چیز داشته باشم، فقط باید از پدر و مادرم جدا می شدم. او می گفت تو دیگر برای خودت مردی شدهای من ۱۱ سالم بود. "
کالکین که از ۲۰۰۳ به این سو، دور از هالیوود و در فرانسه زندگی می کند، در ادامه افزود:
" آن مرد سپس منظورش را روشنتر کرد. واقعا داشت نفس نفس می زد. من تجربه مواجهه با آدمهای منحرف را داشتم. می شود گفت او واقعا جذب من شده بود. زبانش را روی لبهایش می کشید و به من گفت ‘ خیلی خوشتیپی! ’. فکر کنم داشتم همه تلاشم را می کردم که تشکری بکنم و هر چه زودتر از آن جا بیرون بزنم. "
کالکین در ادامه، این مواجهه را چنین ترسیم می کند:
" یارو رفت از کیف خود پایپ کِرَک بیرون آورد و با یک فندک بزرگ روشن کرد و همچنان با کشش جنسی آشکاری به من نگاه می کرد. فکر می کنم فقط به او زل زده بودم و دوباره چیزی در این مایه گفتم که من ۱۱ سالمه آقا. یادم می آید که مرد به گفت: «این یک جشنه، جشن موفقیتهای بعدی تو. موفقیتهای بزرگ. حال برگرد بشین». او در حالی که پایپ را روی قسمت فاق شلواش می زد، یک لبخند حقیقتا شرورانه به لب داشت. من دویدم تا از اتاق بیرون بزنم اما مستقیم در بغل مرد دیگری رفتم که جلوی در ایستاده بود. او بازوی من را گرفت و دوباره به داخل اتاق برد. مرد کت و شلواری دود پایپ خود را به صورت من فوت کرد. او به من گفت که به کفشهایش نگاه کنم. مرد گفت که آن کفش از پوست کودکی ساخته شده که او و دوستانش قبلا کشته بودند. او گفت که چرم انسانی، مرغوبترین نوع چرم است. "
به ادعای کالکین، آن مدیر قدرتمند استودیویی، سپس درباره منشاء چرم کفشی که به پا داشت، چیزی گفت که حال کالکین ۱۱ ساله را به شدت خراب کرد:
" از من پرسید «هیثر اوروک» را می شناسم؟ گفتم بله، من با دیدن سری فیلمهای «پولترگایست» بزرگ شدم. او را در روزهای خوشی به یاد می آورم. خیلی جذاب بود. مرد به من گفت که چرم کفشش چگونه به دست آمده و من فقط روی کفشهایش استفراغ کردم. "
هیثر اورورک(Heather O'Rourke)، کودک-بازیگر سری فیلمهای «پولترگایست در دهه ۱۹۸۰، در نقش «کارول آن فریلینگ» بود که در سال ۱۹۸۸ در ۱۲ سالگی فوت شد. بیماری و مرگ ناگهانی این ستاره-کودک، تاثرات بسیاری در افکار عمومی آمریکا برانگیخت و همان موقع برخی گزارشها درباره مشکوک بودن آن بیماری و مرگ ناگهانی منتشر شده بود. مجموعهای عفونتهای شدید، انسداد رودهای و نارسایی قلبی این کودک بازیگر مشهور را از پا درآورده بود. مدیر برنامههای او در همان سال ۱۹۸۸ در مصاحبهای گفته بود:
" خیلی عجیب است. او یک کودک کاملا سالم بود. روز شنبه کاملا سلامت بود. یکشنبه گفتند سرما خورده و یکشنبه دیگر در این دنیا نبود! "[۱]
فارغ از صحت ادعاهای مککالی کالکین، قراین و سوابق تاریخی نشان می دهد، گردانندگان هالیوود تا زمانی که ضدای یک ماجرا به صورت اساسی در نیاید و شواهد و قرائن به روشنی روز نشود، حاضر به اذعان و اعتراف نیستند، فقط آنگاه است که فجایعی همچون پرونده «هاروی واینستاین» بیرون می زند که به سهم خود زلزلهای در افکار عمومی آمریکا و کل دنیا ایجاد می کند و تازه بخشی از کوه که زیر آب پنهان مانده بیرون می زند.
دربارهی ماجرای هاروی واینستاین هم روزی باید خبرنگاران تحقیقاتی به این موضوع تمرکز کنند که چه شد که هالیوود رضایت داد که واینستاین قربانی شود و چه داده و ستاندهای در ان میان مطرح بود و اگر او را قربانی نمی کردند آیا دامنه فضاحت و افشاگری فراتر می رفت یا نه.
@Mersad_MD