🔺️آبان نودوهشت مثل فتنه هشتادوهشت در حصار روایتها گرفتار شده، روایتهای درست اما ناقصِ تکچشمی و روایتهای بعضا غلط و خلاف واقع دارد ما را به درس نگرفتن و تکرار گذشته وامیدارد.
🔶️روایت امنیتی صرفا برنامه دشمن و دست خارجی را میبیند و از برنامه چندساله برای ایجاد اشوب در نودوهشت میگوید.
🔸️روایت سیاسی مشکل را صرفا در دولت وقت میبیند و امضای سایر سران قوا را نادیده میگیرد.
🔶️رویکرد رسانهای تخاطب نکردن با مردم و برخورد رییس دولت وقت که من هم خواب بودم و... میبیند که اگر گفتگو شده بود...
حالا اگر رییسجمهوری باشد کاریزما داشته باشد و با مردم هم صحبت کند مشکل حل است.
🔶️روایت حقوقبشری صرفا برخورد و کشتهها را میبیند و نظام و نیروهای حافظ نظم را متهم میکند.
🔶️روایت سیاستگذارانه ضعفهای صورت گرفته در مدیریت ماجرا را میبیند، مثلا تدبیرهای صورتگرفته در گام اول هدفمندی یارانهها را با ماجرای آبان نودوهشت مقایسه میکند.
🔺️اما با نگاه اجتماعی که ببینیم با چند لایه مسئله مواجه میشویم.
1⃣یکسو سیاستهای سرمایهسالارانه و شوکدرمانی است که راهحل مشکلاتی مثل کسری بودجه را ریاضت و فشار وارد کردن به توده مردم بیصدا و برخورد با معترضان با مشت آهنین میبیند. حالا چه با اعلام به مردم چه بدون اعلام قبلی.
🔺️بسیاری اصلاحات اقتصادی ممکن برای کسری بودجه وجود دارد که منافع گروههای خاص و سرمایهداری نه توده مردم مستضعف را طرف قرار میدهد و اوردهای بیش از چهل همت آبان نودوهشت برای نظام دارد، اما وابستگی گروههای قدرت به انها مانع دستگذاشتن روی آنها است. چراکه جناحها به انها وابستهاند.
2⃣دوم چارهجویی نکردن برای اعتراض مسالمتامیز و به رسمیت نشناختن و محدودکردنش در قانون مدنی و احزاب، خلاف قانون اساسی است. مخصوصا وقتی رویکرد محافظهکارانه بر تریبونهای رسمی مثل صداوسیما(در مقایسه با بازتاب فعال هک بنزینی)، خبرگزاریها، نمازجمعه، مجلس، تریبونهای دینی و...حاکم باشد.
3⃣سوم بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان است که علاوه بر بستن اعتراض، حاصل تبعیضها و ندیدن تدبیر واقعی و رویکردهای نمایشی است. در نتیجه این دو مردم خود را بیپشتوانه میبینند و بهناچار فریاد دادخواهی مظلوم و اعتراض حالت انفجاری مییابد. خیلی جاها حتی حزباللهیها خود معترض بودند.
4⃣در تداوم دو مورد قبل، در نظر نگرفتن جمهوریت در اطلاعرسانی، تصمیمگیری و تصمیمسازی و اجرای خطمشی است. سازوکارهای معیوب و ناشفافی مثل جلسه سران که فرصت دور زدن جمهوریت را برای مسئولین بیپاسخگویی و شفافیت فراهم میکند. بعد هم رهبری و نظام را سپر توجیههای محافظهکارانه میکنند.
5⃣پنجم سازوکار معیوب تصمیمگیری و تصمیمسازی است که یکچشمی و ناقص به مسئله نگاه میکند و بدون درنظر گرفتن عوامل مختلف، عواقب اجتماعی و سازوکار جبرانی تصمیمگیری میکند و نظام را در شرایطی قرار میدهد که مجبور به پرداخت هزینههای تصمیمات غلط شود، نظیر خرج کردن از رهبری در ماجرای ابان.
🔺️حالا اسم دولت وقت را با دولتهای دیگر جابجا کنید(کمااینکه همه سران قوا با اجرای ان موافقت ولو مشروط کرده بودند)، بنزین را هم به نحوه تصمیگیری در مورد کسری بودجه، ارز، حاملهای انرژی، اینترنت، خانواده و... تسری دهید. قبل سیاستگذاری رویکرد باید تغییر کند.
🔺️رویکردی که عدالت، جمهوریت و آزادی را هم ببیند. خودش برآمده از ذینفعان تبعیض نباشد. جای نمایش، تدبیر ملموس انجام دهد و اصل برایش ملموس بودن نتیجه کار برای مردم باشد. تصمیمگیری مرحله بعد از این اصلاح رویه است، با صرف سرزدن، حضور در بین مردم، رسانه، سخنرانی و...هم حل نمیشود.
🔺️مسئله صرفا شخص و جناح نبود کمااینکه بقیه هم دخیل بودند، این رویه مردم را ناراضی کرد و راه را برای سوءاستفاده دشمن، غبارالوده شدن فضا، انفجار اعتراض و برخوردهای قهری و... باز کرد.
محمدصادق شهبازی