مجاهدی در عرصه تبیین و روایتگری
(کربلا در کربلا می ماند اگر زینب س نبود)
وارد شام شد
شامی که یاران معاویه توانسته بودند «روایت غیرواقعی» از علی و بنی هاشم پیش ببرند
و عجیب اینکه تمام یاران علی نتوانسته بودند روایت واقعی از معاویه و بنی امیه تبیین کنند.
یزید بعد از فتح در میدان نبردِ کربلا حال جلسه را به گونه ای چیده بود که در عرصه روایت و گفتمان هم فاتح شده و اینگونه القا کند که خبری از وحی و نبوت و اسلام نبود و بنی هاشم همه چیز را به بازی گرفته بود (لعبت هاشم بالملک فلا جاء خبر و لا وحی نزل)
او برای اینکه کاملا زینب را بشکند و تحقیر کند سر بریده امام حسین ع را در مجلس آورده و با چوب خیزران بر لب و دهان ایشان می زد
اما
اما زینب یاد وظیفه اش افتاد
جهاد تبیین
همرزم حسین بودن
دشمن را باید مغلوبه کرد
جای درنگ نیست
جهاد تبیین زن و مرد نمی شناسد
باید با قرآن جهاد تبیین کرد و حریف را مغلوبه کرد (جاهدهم به جهادا کبیرا)
ناگاه صوت حیدری زینب طنین انداز شد.
الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللهُ سُبْحَانَهُ كَذَلِكَ
شکر خدا گفت
و آنوقت سیلی اول را محکم نواخت
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ الله وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ (روم/10)
آیه قرآن خواند که عاقبت بدکاران تکذیب آیات الهی است و این عاقبت توست ای یزید!
بلافاصله ضربه بعدی را زد و فرمود
«ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست!! و حکایت از عظمت مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداختهای، و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم میبینی، و ملک و سلطنت ما برایت صافی گردیده. لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود»:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ» (آل عمران/178 )
گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود
در واقع زینب با این جملات صحنه را برای یزید عوض کرد و چارچوب گفتمانی خودش را بر او تحمیل کرد.
حال بعد از ضربات مقدماتی و سیلی های لازم، باید ضربه کاری را میزد
ضربه ای که یزید را لِه کرد
کوباند
تحقیر کرد و به گوشه رینگ کشاند و ناک اوت کرد.
فرمود:
أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله
آیا این از عدل است ای فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول الله اسیر؟!
با جمله یابن الطلقا روایت خودش از یزید و بنی امیه که واقعیت آنها بود را به کرسی نشاند
و با جمله سوقک بنات رسول الله، "ما"ی هویتی خودشان را به رخ حریف کشید
در واقع تمام تلاش حضرت زینب و امام سجاد در آن ایام، تثبیت کلان روایت خودشان از "ما"ی هویتی اهل بیت و "ما"ی هویتی دشمن بود
بسیار عالی غیریت سازی کرده و از خرده روایت های روزانه و اتفاقات ریز و درشت پیرامون شان بهره گرفتند
حرف زیاد است و مقام زینب در جهاد تبیین والا و بالا
اما این مقال گنجایش ندارد.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
✍️«محمد علی رنجبر»
با کانال بینش راهبردی همراه باشید.
http://eitaa.com/joinchat/2579496960C994bde62e8
#جهاد_تبیین
#جنگ_روایتها