سلام و خداقوت 🌺
من حدود سینزده ساله که ازدواج کردم و دو تا پسر داریم. بسیار مادرشون اذیت میکنه و ایشون هم اجازه دخالت به مادرش داده و پدرش هم که یه داستان دیگه هست و چه ظلم ها که به من نشده و فحش ها و کتک ها و ... ایشون خیلی هم توجه زیادی به خانوم ها نشون میده جلوی بقیه من و بچه ام رو تحقیر میکنه و... من به همسرم پیام نمیدم چون مادرش امکان داره ببینه و خلاصه اینکه داستان میشه 🥴
اما تو این مدت که با این کلاس آشنا شدم به همسرم میگم اقای رئیس... خصوصا تو رابطه بعد از این کلاس ایشون نقش رئیس رو داره و من خانم منشی هستم که گاهی هم مثلا کم کاری میکنه و تنبیه میشه و... خیلی هر دو کیف میکنیم. رابطه مون زیاد و دوستداشتنی شده.
و استقبال هم خیلی موثر بوده جملاتی که موقعش گفته میشه به نظرم خیلی مهمه که چی باشه. مثلا من میگم سلام آقا خسته نباشی، خدا بهت قوت بده، دستت درد نکنه و بوس. بعدش حتما خوراکی میارم با هم میخوریم.
کاری هم برام انجام میده که سخته میگم قربون بر و بازوت برم مرسی.
خلاصه که خیلی اخلاقش تغییر کرده... دستاشو باز میکنه پیشش بشینم و تحویلم میگیره در صورتی که بارها و بارها میومد خونه به من سلام هم نمیگفت حتی... و خیلی دلم میشکست.