💠 ویژگی‌های ده‌گانه 🔹 آقا موسی صدر اوّلین هم‌مباحثه من بود. اگر آقا موسی بود، وضع علمی من خیلی بهتر از حالا بود، به جهت امتیازاتی که بحث با او برای من داشت که در هیچ بحثی چنین نبود. 🔹 البته هم‌مباحثه‌هایی خیلی قوی و خوب داشتم؛ مثل آقای بهشتی که از آقا موسی اقوی بود و نبوغ داشت و خیلی فوق العاده بود، ولی آقا موسی برای من ارجح بود. 🔹 آقای عابدی زنجانی می‌گفت: در همان سفری که آقا موسی ربوده شد پیش آقا موسی رفتم. ایشان می‌گفت من بر تمام اقران تقدّم داشتم، به جز بر سه نفر: یکی آقای بهشتی و یکی آسیّد محمّد باقر صدر و یکی هم مرا ذکر کرده بود. 🔸 بحث با هیچ کسی به قدر بحث با آقا موسی برای من مفید نبود. آقا موسی چند امتیاز داشت: 🔸 اوّلاً: بسيار سريع الانتقال بود. البته آقای بهشتی هم در سرعت انتقال فوق العاده بود. 🔸 دوّم: در استقامت نظر خیلی فوق العاده بود عرفی و مستقیم الفکر بود. 🔸 سوّم: بیان آقا موسیٰ بسیار روشن بود و ابهام نداشت. 🔸 چهارم: در انصاف در درجه اوّل بود. 🔸 پنجم: در بیان بسیار با ادب بود، هیچ‌گاه تند نمی‌شد و صدایش را بلند نمی‌کرد و تعابیر خلاف ادب به کار نمی‌برد. 🔸 ششم: تُنِ صدایش خیلی ملایم بود و با سر من می‌ساخت؛ چون من ضعیف بودم و هر صدایی برای من قابل تحمل نبود، بر عکس آقای بهشتی، اگر چه جهات اثباتی خیلی خوبی داشت، ولی صدایش به گونه‌ای بود که سرم درد می‌گرفت و مجبور بودم با وی کوتاه بحث کنم. 🔸 هفتم: فکر آقا موسی به من خیلی نزدیک و در مقدمات با من مشترک بود و بحث من با او در نتایج بود. مطلبی را که می‌بایست یک هفته با دیگران بحث کنیم، با ایشان در ده دقیقه بحث می‌کردیم. 🔸 هشتم: اگر چه سلیقه و ذوق آقا موسیٰ خیلی خوب بود و ذکائش بر من خیلی تفوّق داشت، ولی دقّتش به گونه‌ای نبود که نتوانم پا به پای او بروم. غالباً در بحث‌ها تسلیم می‌شد. کم وقتی بود که بر عکس شده باشد؛ البته نکته تسلیم شدنش این بود که او غالباً مدافع كلمات قوم بود و من مهاجم. اشکال می‌کردم و قابل دفاع نبود. فقط یک دفعه بر عکس شد، او به آقای نائینی اشکال کرد و من خواستم دفاع کنم و نتوانستم. 🔸 نهم: ویژگی دیگر آقا موسی این بود که در جلسه اوّل، سریع به یک مطلب منتقل می‌شد؛ در حالی که طول می‌کشید تا من به آن منتقل شوم، ولی من ممکن بود که درباره آن موضوع یک صفحه بنویسم و فکر کنم و پشت سر هم مطالب جدید به نظرم بیاید، ایشان در همان جلسه اوّل مطلب درست به نظرش می‌آمد و دنبال نمی‌کرد. 🔸 دهم: فهم خیلی صافی داشت. 🔹 آداب و انصاف و ویژگی‌های کمالی دیگرش اسباب موفقیت‌های ایشان بود. خلاصه کلام، اگر ایشان با من بود، برای من خیلی نافع بود. اگر زنده است خداوند زودتر او را نجات بدهد، و اگر نیست با ائمه طاهرین (علیهم السلام) محشور فرماید. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ آیت الله شبیری. ج ۲ ص ۷۰۸ ۲۰ 🌺🌺🌺🌺🌺