هو
ابیاتی از قصیده زیبای صحراویه
اثر علامه ذوالفنون حسنزاده آملی رضواناللهتعالیعلیه
گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی/پس چرا اینسان جمال خویش را آراستی
گرنه شیدای توام ای شاهد یکتای من/پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستی
نی که من تنها شدم شیدای آن حسن آفرین/هر کجا رو آورم صدها چو من شیداستی
در شکنج تار تار زلف افشانت همی/یک جهان آشفته اندر غلغل و غوغاستی
چون تو صاحب دولت حسن و بها در روزگار/من به چشم خویشتن هرگز ندیدم راستی
سالها در جستجویت کوه و هامون گشتهام/همچو آن ماهی به دریا کآب را جویاستی
هم دل و هم دلبر و هم جان و هم جانانه ای/هم انیس و مونس رندان بی پرواستی
هم ره و هم رهرو و هم یاری و هم یاوری/علت اولایی و هم غایت قصواستی
ظاهر و باطن تویی و اول و آخر تویی/ای تویی آنچه که پیدا هست و نا پیداستی
ذات پاکت را چه بتوان گفت کز روی مثل/هفت دریا قطرهای نسبت به آن دریاستی
نی غلط گفتم که نسبت را در آنجا راه نیست/برتر از افکار و از اوهام و از آراستی
کیستم من تا کنم دعوی عشق و عاشقی/عشقبازی کار یکرنگان شیر آساستی
کیستم یارب که از سرّم ندارم آگهی/زین مصیبت دائمم فریاد واویلاستی
درد ما را نی دهد اسفار صدرایش شفا/نی علاجش از شفای بوعلی سیناستی
حیف کز عمر گرانمایه بری نابردهایم/حاصل پیری و برنایی ما درداستی
دل اگر باشد بسی سهل است روزه در تموز/حال ار باشد بسی کوته شب یلداستی ....
سوم مهر، سالگرد عروج ملکوتی علامه حسنزاده آملی رحمةاللهعلیه است. حمد و ۱۱ توحید را به روح بلندش تقدیم نماییم.🌿
@AGLOESHG|عقل و عشق