«داغ سروده‌ای برای کودکان و زنان و دیگر شهیدان غریب و پرشمار بیمارستان المعمدانی غزه» غزه در خون خویش ‌غلتان است دادگاه بزرگ وجدان است دل من بود زیر بمباران... سوخت جانم، چه جای کتمان است؟ هرطرف نعش طفلی افتاده دل من مثل کودکستان است آی دنیا نگاه کن! دل من مثل این خانه‌هاست ویران است مثل آن مادرِ پسرمرده زلف لالایی اش پریشان است دل من بس‌که خون از او رفته ست زرد مانند برگ‌ریزان است نیست باریکه ای غریب...ببین غزه دیگر برای من جان است ▪️ پرچمی زنده، باد را لرزاند شک ندارم زمان طوفان است دل من، رنگ انتقام بزرگ رنگ خونخواهی شهیدان است دست و پا می زنند حرمله ها عمر این ظلم رو به پایان است هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه دادگاه بزرگ وجدان است میلاد عرفان پور صبحگاه تلخ ۲۶ مهرماه۱۴۰۲ 🌹🌹🌹🥺