🔺 الشیخ البهجة خلیفتنا!
▫️حجت الاسلام شیخ علی بهجت، فرزند آیت الله العظمی بهجت :
💢یازده ماه پیش از رحلت پدرم، شخصی به نام اویسی در تماس تلفنی گفت که شخصی از دانمارک برای پرداخت وجوهات می خواهد خدمت آقا برسد.
▪️گفتم: نیازی به حضور نیست. به حساب دفتر یا آقا بریزد. وقتی خیلی اصرار کرد، گفتم: «تنهاترین راهش این است که صبح جمعه در راهرومسجد می توانید با آقا روبرو بشوید و پاکت خود ار به دست آقا بدهید».
💠روز موعود به همراه برادر خانمش که فارسی بلد بود و یک طلبه که میزبانشان در قم بود، آمد دفتر و گفت: «من اصالتا عراقی هستم و در دانمارک و سوئد پنج سوپر مارکت دارم و عوام نیستم که کسی بر سرم کلاه بگذارد. اینکه این 25 هزار دلار را به عنوان خمس آورده ام، جریانی دارد».
🌀روزی متوجه شدم، وجوهات شرعی بدهکارم. اما نمی دانستم آن را به کسی بدهم. به
#امام_زمان (عج) متوسل شدم و از ایشان راهنمایی خواستم. بعد از مدتی که خبری نشد، عصر جمعه ای بود که دلم گرفت و خطاب به آقا گفتم: «من از شما تقاضای مال ندارم. مال شما را می خواهم بدهم . در این بلاد کفر مرا رها کرده اید و راه نمایی نمی کنید؟» در آن لحظه با گوش خود شنیدم که کسی با صدایی رسا و واضح گفت: «تصل الی ید الشیخ البهجة خلیفتنا؛به دست شیخ بهجت ،جانشین ما برسان».
♻️وقتی این داستان را به یک آفریقایی گفتم، او تلفن دفتر را داد و گفت: «اگر امام زمان روی زمین جانشینی داشته باشد، او همان شخص است» و در موقع خداحافظی گفت: «این شیخ بهجت که نزد او می روی، با دیگران فرق دارد. او کسی نیست که اجازه بدهد دستش را ببوسی یا کنارش بایستی با تلفن همراه عکس بگیری یا گفتگو کنی. جلوی او می نشینی و در چشمهایش نگاه می کنی، اگر با چشمهایش چیزی داد که داد و گرنه سکوت کن».
🌦از طلبه همراه درباره مشکلات زندگی اش پرسیدم،گفت پانصدهزار تومان مقروضم.
🔹از آقا گفتم به طلبه همراه چقدر بدهیم؟
🔸فرمود: صدهزار تومان.
🔹گفتم: اولا پانصد هزار تومان بدهی دارد و ثانیا هزینه میزبانی اش بیش از این ها بوده،
🔸فرمود: کاری نداشته باش! بدهی اش داده می شود.
🌱از باب تبرک، صد هزار تومان به طلبه دادیم و بعدا فهمیدیم همان شخص میهمان پانصد دلار به میزبان داده است.
#محمدتقی_بهجت
📚کتاب زمزم عرفان، آیت الله ری شهری، صفحه 253-250.