🔺 جهل بسیط 🔹 جهل بسیط در انسان خاصیت زیادی دارد. انسان باید در درونش همیشه خود را جاهل بسیط بشناسد، نه عالم به همه چیز. یکی از آفات لباس روحانیت مثل آفات شغل‌های طبابت، مهندسی، استادی، پرفسوری، وکالت، وزارت و هر عنوانی که روی انسان می آید و انسان لباس آن عنوان را بر خودش می‌پوشاند، این است که انسان را از جهل بسیط خارج می‌کند. چرا؟ برای اینکه می‌گوید خب اگر از من مأمورین من بپرسند که چه کار کنیم؟ اگر بگویم فعلاً نمی‌دانم، می‌گویند پس چرا وزیر شدی! وکیل شدی! معلم شدی! روحانی شدی! 🔸 یک وقتی ما اول جوانی- طلبه بودیم یا نبودیم- عمامه داشتیم، رفته بودیم شهرستانی، به یک کسی گفتیم که مثلاً ریشت را چرا تراشیدی؟ او هم خواست به ما بگوید که تو خودت چیزی بلد نیستی، گفت تو از قم آمدی- از ظاهر ما این معلوم بود که ما از قم آمده بودیم- گفت: حضرت معصومه شوهر کرده یا نه؟ گفتم نمی‌دانم. گفت پس چی می‌دانی؟! همان جا جلوی ما را گرفت که تو که نمی‌دانی حضرت معصومه شوهر کرده یا نه، پس دیگر حرف نزن! دیگر به من می‌گویی چرا ریشت را تراشیدی؟! 🔸 مقصود این است که هر لباسی که آدم به خودش بپوشاند، انسان را از جهل بسیط خارج می‌کند و یک سرمایهٔ دروغی به انسان می‌دهد که آدم خیال می‌کند من دیگر ملّا هستم، من دیگر مهندسم، معمارم، من دیگر استادم. آن‌وقت این‌ها می‌شوند روحانی‌نما، عالم‌نما که چیزی را بلد نباشد و به خودش آن چیز را نسبت بدهد و ببندد. در دعای عرفه هم وارد شده که حضرت عرض می‌کند: خدایا من در علمم هم جاهلم! «الهی انا الجاهل فی علمی فکیف لا اکون جهولاً فی جهلی». ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama