🔺پول خبیث و پول پاک! ◽️آیت الله میرزا علی آقا غروی علیاری: 🔹روزی در محضر آیت الله بودم که سفیر ایران به همراه نمایندگان رضاشاه به دیدار ایشان آمدند و پس از تقدیم سلام رضاشاه و تحویل هدایای او که عبارت رود از عینک، عصای مزیّن به طلا و مقداری پول، عرضه داشتند: «مانع نیستیم که وکلای شما از ایران برایتان پول بفرستند، ولی بهتر است آنان را بشناسیم». 🔸سیّد فرمود: لازم نیست شما آنان را بشناسید. نیازی هم به عصا و عینک و پول ندارم، بردارید و ببرید و هرچه اصرار کردند سید نپذیرفت و رفتند. 🌀 آقا فرمود:«می خواستند وکلای مرا شناسایی کنند تا به اذیت و آزار آنان بپردازند». ⚡️به فاصله کمی، عربی وارد شد. دست آقا را بوسید. مقدار زیاد پول تقدیم آقا کرد و رفت. 🍁سید فرمود:«آقای علیاری! اگر من پول آن خبیث را گرفته بودم، حال خداوند چنین پول پاک و طاهری را نصیبم نمی کرد».