📌گزارش یک قتل فجیع به روایت قاضی پرونده 🔷 در تحقیقاتی که از پاسیار نوایی رییس اسبق شهربانی خراسان به مناسبت اتهامات دیگری به عمل آمد وی اظهار نمود : پس از وقایع مشهد گزارش میدهد که بودن سید حسن مدرس در خواف که از سال 1307 تحت نظر شهربانی و لشگر شرق در تبعید به سر می برده خطرناک است زیرا بیم آن می رود که سید را در این منطقه که اغلب در معرض تاخت و تاز اشرار است بِرُبایند. به ویژه اینکه ساخلویی(گروه سربازان) مرکب از بیست سرباز و یک گروهبان و یک استوار و یک مسئول مراقب زندان که در خواف مراقب سید بودند برداشته شده بود. 🔶 دستور می رسد وی را به کاشمر اعزام نمایند. نوائی در جریان بازپرسی خود گفته بود دو بار مختاری دستور داد که مدرس را به قتل برساند ولی حاضر به ارتکاب این قتل نبود از این رو به تهران احضار شد و سرهنگ وقار به جایش تعیین گردید سپس مختاری نامه ای به یاور جهانسوزی رییس پلیس مشهد می نویسد. نامه ای که درپاکت سر بسته ولاک و مهر شده نهاده شده بود و طی آن دستور قتل مرحوم مدرس را می دهد. 🔷 نامه به عنوان یاور جهاسوزی بوده. جهان سوزی پس از باز کردن پاکت آن را می خواند و پاره می کند و در آتش بخاری می اندازد و میگوید برای اجرای ماموریتی با حبیب خلج باید به اطراف خراسان برود.وی مستقیما به کاشمر رهسپار می شود و چون نایب اقتداری رییس شهربانی کاشمر حاضر به دست زدن به قتل مدرس نمیگردد وی را به مشهد اعزام می کند و غلامرضا نخعی مامور حفاظت خانه مسکونی مدرس را به کاشمر می فرستد و آن مرحوم را تحویل محمود مستوفیان که به کفالت شهربانی انتخاب شده بود می دهد. 🔶 مستوفیان به فکر تهیه مقدمات ارتکاب این جنایت فجیع می افتد و در تاریخ 6/9/1316مقدمتا گزارش خلاف واقعی تهیه میکند مبنی بر اینکه مدرس مریض است و بعد از چند روز گزارش میدهد که مرض وی شدت پیدا کرده . در صورتی که در گزارش اقتداری رئیس شهربانی قبلی کاشمر هیچ اشاره ای به کسالت آن مرحوم نشده بود. جهانسوزی در یکی از شبهای ماه آخر پاییز سال 1316 پاسبانی که مراقب مرحوم مدرس بوده را به بهانه ای از خانه مسکونی آن مرحوم به خارج شهر می فرستد و از هر جهت موجبات ارتکاب جنایت را فراهم می کند. 🔷 امارات و شواهد نشان میدهد که محمد مستوفیان وحبیب خلج شال سید را دور گردن وی می پیچند و او را با قساوت کم نظری در روز بیست و یکم ماه رمضان که سید روزه داشته خفه می کنند و بعدا گزارش میدهند که به مرگ طبیعی درگذشته است. این نکته ناگفته نماند که اقتداری هم که در ماموریت ریاست شهربانی کاشمر از قتل مدرس استنکاف کرده بود به شهربانی همدان منتقل می شود و در آنجا به طور مرموزی فوت می کند.گفته می شود که وی را مسموم کردند تا از قتل مدرس سخنی به میان نیاورد و این جنایت فجیع فاش نشود. 📚 چهل سال در صحنه خاطرات دکتر جلال عبده جلد نخست، صفحه 160. 🌹🌹🌹🥺😢😭