افتخار دارم که دست آقای جوادی آملی را ببوسم! در روزگاران قحطی تواضع و ادب، سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی در جمع مسؤولانِ همایشِ روزِ جهانیِ فلسفه، اشک شوق را بر دیدگان آوردند و حکمت عملی را آموختند. ایشان فرمودند: اگر ما این جا برای چند طلبه بحث فلسفی مطرح می‌کنیم، معنایش این نیست که نام بنده در کنار حضرت آیت الله جوادی برده شود. من این را واقعاً از ته دل می‌گویم و ایشان را از مفاخر اسلام می‌دانم و مفتخرم که دست ایشان را ببوسم. به طور معمول هر وقت خدمت ایشان شرفیاب می شوم، سعی می‌کنم این کار را انجام بدهم. خوب است ایشان به دنیا هم شناسانده شود؛ ایشان واقعاً مجاهدت نمودند و عمر شریف خود را وقف فلسفه کردند. در تفسیر کار مرحوم آقای طباطبایی را ادامه دادند... و این افتخار نصیب ایشان شد که یک دوره کامل تفسیر را با این عظمت، با این وسعت و با این شکوه بیان کنند. تنها چیزی که می‌تواند مجوز این باشد که مثلاً بنده هم شرکت بکنم این است که قدر بزرگان شناخته شود، از باب "تعرف الاشیاء باضدادها" معلوم شود که واقعاً آیت الله جوادی یعنی چی! با این تلاش مستمر و پیگیر و عاشقانه‌ای که ایشان درباره کار علمی و تحقیق دارند، واقعاً اصل، در ریاستِ فلسفه اسلام در این عصر، با آیت الله جوادی است... عنصری با این صداقت، با این فهم، با این استعداد، با این پشتکار، با این تقوا کجا می‌توان یافت؟! متأسفانه دنیا ایشان را نمی‌شناسد و نمی‌تواند هم بشناسد، اصلاً، چون در این فضا نیستند. فرصت مناسبی است که ما اقلاً چنین شخصیت هایی را که نعمت‌های خدایی هستند برای جامعه معرفی کنیم. این افتخار باید شامل شاگردان‌شان و امثال بنده هم بشود که وقتی چنین استادی داریم پَرِ «اکرم العلما» آن، ما را هم بگیرد و الّا این که ما لایق باشیم در کنار ایشان بگوئیم اول ایشان، و دوم فلانی، این تضییع حق ایشان است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: از پیام دکتر صالحی- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- ۹۹/۱۰/۱۵.http://t.me/sireyefarzanegan