إلهی، اگر کودکان سرگرم بازی اند، مگر کلانسالان در چه کارند؟!
إلهی، از تو شرمنده ام که بندگی نکردم، و از خود شرمنده ام که زندگی نکردم.
إلهی، وقتی بیدار شدم که هنگام خوابیدن است.
إلهی، حسن زاده آدم زاده است، چگونه دعوی بی گناهی کند.
إلهی، اگر من بنده نیستم، تو که مولای من هستی.
إلهی، آنکه از مرگ می ترسد از خودش می ترسد.
إلهی، وای بر حسن اگر از تو نترسد و از او بترسند!
إلهی، درشب قدر همه قرآن به سر می کنند، حسن را توفیق ده که قرآن به دل کند!
إلهی، شکرت که عقل و دینم دستم را بسته اند.
إلهی، حسن، مفت پیر شده است.
إلهی، حسنم کردی، احسنم گردان!
إلهی، در بسته نیست، ما دست و پا بسته ایم.
إلهی، آن که سَحَر ندارد، از خود خبر ندارد.
إلهی، همه دَدان را در کوه و جنگل می بینند و حسن در شهر و ده.
إلهی، تا کنون به نادانی از تو می ترسیدم، و اینک به دانایی از خودم می ترسم.
◘ الهی نامه / حسن زاده آملی