هدایت شده از مهدویت_بصیرت
مردم آمریکا ناچارا ۹۰میلیارد دلار دیگر پرداختند تا حکومت فرسوده ایالات متحده آنچه را دشمن خویش می‌داند در مرزهای چین و روسیه و ایران مهار کند. روشن است که غرب در گرداب بزرگی به دام افتاده که راه فراری از آن ندارد. تنها می‌تواند بحران را تا جایی پیش ببرد که اتفاقی خود به خودی تمام ضعیف‌ترها را حذف کند و جای بیشتری برای بزرگ‌ترها باز شود. اما آیا این آتش افروزی خواهد توانست، پیش از آنکه جامعه ضعیف شده آمریکا از هم بپاشد، دشمن را از هم بپاشاند؟! آیا مسئله آمریکا با دشمنانش سلاح بیشتر است؟! اگر چنین بود امروز نباید شاهد انقلاب غزه می‌بودیم. نباید وعده صادق اتفاق می‌افتاد و نباید یمن می‌توانست چالشی برای غرب باشد. آنچه که نظام سلطه را به اهدافش نزدیک می‌کند، ویرانگری سلاح‌هایش نیست؛ بلکه ضعف مردمانی است که استقلال آنان را نمی‌پسندد. آمریکا در منطقه غرب آسیا دچار آدم های قوی شده که هر چه بیشتر آسیب می‌زند، قوی‌تر از گذشته می‌شوند و با قدرت بیشتری سبز می‌گردند و رشد می‌کنند. جنگ‌های‌ تحمیلی انگار کار هرس کردن را می‌کند. هر حادثه تلخ و ناگوار ریشه‌ها را محکم‌تر می‌کند، ساقه‌ها را تنومندتر می‌سازد و شاخه‌ها را بیشتر می‌گسترد و میوه‌ها را شاداب‌تر می‌نماید. انتظار می‌رفت رژیم آمریکا پس از ووعده صادق بفهمد که اشتباه کار کجاست. سلاح‌های مرگبار تنها ضعیف‌ها را کنار می‌زند و قوی‌ها را تقویت می‌کند. جبهه مستضعفین را خالص و فشرده می‌سازد و قوت‌های پراکنده را یکپارچه می‌سازد.