🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
من
علف ها را دیدم
سمت خدا می رفتند
رو به دریاچه نور
و همان جا که خورشید بیدار است
و دو دستان خدا باز
برای به آغوش کشیدن ها ...
و چه فرقی دارد
علفی هرز !
یا گلی از جنس بلور !
تا بسویش قدم برداری
پر می شوی از بوی خوش عطر خدا
و چه غم ها پاک است و چه دلها روشن...
و خوب می دانم
پشت پرچین ها
خانه ی پر مهر خدا
مرا میخواند
و تو ای خوب
بیا همسفر این شادی باش...
روزتون اکنده از عطر خداوندی
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____