مردم با رهبری امام خمینی رحمت الله علیه، مقام جمع خود را باز یافتند و به اتحاد کلمه رسیدند. یکدلی و یکپارچگی امام و امت تهدید را برطرف کرد و پیروزی را نصیب ملت ایران کرد. مشارکت عمومی و ائتلاف قلوب چنان قوت و قدرتی به مردم داد که توانستند تمام ساختارهای غلط و نظامات باطل را زیر و رو کنند و با مبارزه راههای نو را پیش روی کشور و مردم باز کنند.
احیاء رابطه جانانه مؤمنانه معجزه آفرید و در طول بیش از ۶ دهه انقلاب به تدریج استکبار و استعمار و استبداد داخلی و خارجی را عقب راند. البته فراز و فرودها و پیچ و تابها و ناهمواریها و دستاندازهایی نیز در مسیر داشتیم؛ اما هر کجا از هسته مرکزی ایمان فاصله گرفتیم و انگیزههای فردی و دنیایی، بر انگیزههای جمعی و ایمانی غلبه پیدا کرد، شاهد تلخیهای بیشتر و آسیبهای دردناکتر و هزینههای گزافتر بودیم.
منافقین همواره تلاش کردهاند با رواج دنیازدگی و توسعه خودخواهیها و استبدادهای خورد و ایجاد ترس و تردید و خشم و اندوه و شیوع شبهات و همهگیری ناامیدی و سستی و بیقیدی و لاابالیگری، جمعیت مؤمنانه را متفرق کنند. آنها مأمور تفرقهاند. آنها در تلاشند با سست کردن روابط مردم با یکدیگر، راه را برای دشمن خارجی باز کنند تا با کوچکترین فشار بیرونی، جماعت از هم بپاشد.
نقطه کانونی این هجمهها و حملات نیز شخص و شخصیت ولیّ فقیه است.
آنان میدانند که نمیتوانند آن حکیم متأله را از مقام توحید و خاطر جمعی که دارد تنازل دهند؛ لذا راهبرد اساسی خود را بر روی ایجاد بدبینی و شبهه و شک نسبت به او و جایگاهش قرار دادهاند.
بیگمان شاهد عملیاتهای سنگین ضدانقلاب و افراد و عناصر و گروههای غیرانقلابی بودهاید که از پس رفتار و گفتار و بروز و ظهور آثار ولیّ فقیه و ولایت فقیه، تلاش کردهاند تأثیر مثبت اتحادبخش و قدرت اجماع آن را با بدگویی و توهین و تمسخر و القاء تردید و ترس، خنثی کنند.
از نظر آنان مردم نباید به امامشان اطمینان داشته باشند. آنگاه به سادگی میتوان بر آنان چیره شد.
این درست همان راهی است که منافقین در تمام طول تاریخ بارها و بارها آزمودهاند. از قوم موسی گرفته تا امت رسول الله، زخم خورده نفاق و نفرت منافق و جهل و ضعف عدهای بودهایم.