به جای اندیشیدن به ضعفها، به قوتها بیاندیشیم. به جای رقابت بر سر عقب زدن همدیگر به مراقبت هم اصرار کنیم. نگذاریم رقابت از مهار مراقبت رها شود. آنگاه مانند توپ پنچری خواهیم بود که بیخاصیت است. این دو در تعادل و تعامل با هم کار میکنند.
در این روزها به نقاط قوت بیاندیشیم. راه آنجاست. به داشتهها؛ به فرصتها فکر کنیم. حسرتها و حسدها ما را پراکنده میکنند. قدردانیها و سپاسگزاریها و شکراندیشیها ما را به یاد خودمان میاندازند و در عوض ناسپاسیها، انکارها و پنهان کردن خوبیها و ندیدن آنها و فراموشی و غفلت و آشفتگیها، ما را از یاد خود میبرند و دچار حیرتمان میکنند. نباید گمراه شویم. باید یکپارچگی را با تمام محدودیتهایش حفظ کنیم تا فرصتهای استثنائی آن را به دست آوریم. برای میهنمان، برای ملتمان، برای اقتدارمان به تفرقه و تفرقهافکن پشت میکنیم. راهی که شهید خدمت پیش گرفت و کشور را از پس واگرایی بیسابقه دهه نود رهاند و با سعه صدر عجیب و مثالزدنی به مسیر همگرایی سوق داد. هر چند اجل مهلت نداد تا کار را تمام کند. حالا اما نوبت ماست که قدردان او باشیم و راهش را تا خط پایان طی کنیم. تا نقطه اتحاد ملی. تا نقطه دوستی و یکدلی.
میتوانیم با مشارکت حداکثری در انتخابات، جهش تولید قدرت را برای کشورمان تجربه کنیم. مسیری که در میانههای آن قرار داریم و نشانههای برج و باروی با شکوهش از همین جا هم پیداست.
نقاط عطفی که پی در پی در عرصه جهانی به چشم میآید و دوست و دشمن را به پرسش وامیدارد.